بسم رب الشهدا و الصدیقین
شاید بسیاری از ما تاکنون با واژه محبت و دوست از نوع عاشقانه اش برخورد نموده اند، واژه مقدس عشق و محبت که امروزه در گوشی تلفن همراه بسیاری از دختران و پسران ایرانی رد و بدل میشود.
لابد تا حالا خواندید که پیام داده اند : بی تو من ما نمی شویم و ...!
به راستی چقدر باور دارید به این حرف های زمینی ؟ نمیخواهم در باب فرآیند مشروع یا نامشروع عشق های زمینی و اینکه فساد امروز به چه شکلی است سخن بگویم بلکه به جای آن میخواهم از دریچه ای دیگر به عشق و محبت نگاه بیندازیم.
از قدیم کتاب نخوان بودن ! جامعه ایرانی و سرانه پایین مطالعه در کشور از معظلات مهم کشورمان بوده است و در این میان نقش اینترنت و اشاعه فرهنگی با کمک فضای مجازی شاید نقش مهمتری به خود گرفته باشد چرا که امروز در هر خانه ای حداقل یک کامپیوتر خانگی یا گوشی هوشمند متصل به اینترنت موجود است پس اگر بر فرض سرانه مطالعه ایرانیان پایین هم باشد قطعا با توجه به مطالعه روزافزون فضای مجازی توسط نوجوانان و جوانان می توان مطالبی کاملا قابل تعمق و تامل را در فضای اینترنت نشر داد.
هدف از بیان این جملات مساله ای است که در زیر شرح داده می شود!
مدتی پیش در کتابخانه عمومی شهرمان با کتابی روبرو شدم که در نگاه اول عنوان گول زننده ای داشت ! حداقل از ابعاد تفکرات دنیوی و زمینی من و تو و ما و شما !
نام کتاب عاشق شو بود !
با لبخندی معنا دار تنها به قصد کشف مطالب داخل کتاب شروع به مطالعه آن نمودم ، کمی که جملات را خواندم فهمیدم این همان کتابی است که من باید بخوانم تا عاشق شوم !
شاید بسیاری عاشق شدن را مناسب ندانند به خصوص وقتی نه کار داری نه مدرک نه پول و مسکن و ماشین و... ولی خوب به هرحال در زندگی انسان باید یک تفریحی هم باشد دیگر؟ نه ؟
حال یک برگشت بزنیم به دفاع مقدس ایران که سربازان اسلام موج موج پشت سر هم به شوق وصال یار در جبهه های حق علیه باطل میجنگیدند.
زمانی رسید که دستور داده شد نوجوانان حق حضور در جبهه ندارند چرا که برخی تبلیغات مسموم دشمن در زمینه سواستفاده ایران اسلامی از نوجوانان ! در رسانه های عملیات روانی جهانی نشر یافته بود. ولی این مساله موجب گسترش فرآیند دستکاری شناسنامه شد و عملا بسیاری از نوجوانان بدون رسیدن به سن قانونی وارد خدمت مقدس جانبازی برای این مرز و بوم شدند.
در یکی از عملیات ها که تعدادی از این نوجوانان به اسارت گرفته شده بودند ، توجه بعثی ها به یک نوجوان بسیار کم سن و سال و ریزجثه جذب شده بود، برای بازجویی و افشای به ظاهر رسوایی ایران اسلامی! وی را نزد فرمانده شان میبرند. وقتی که از وی دلیل حضورش در جبهه را میپرسند و به تمسخرمیگویند شاید به خاطر جنگ ، خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ آن یل ام البنین ، میگوید : خیر، سن سربازی پایین نیامده است فقط سن عاشقی پایین آمده است!
خوب حالا دو نتیجه گیری نمیتوان بیشتر کرد!
یا این یل ام البنین امام خمینی در نوجوانی عاشق جمال دختری شده و به عشق پیدا کردن دختر آمده جبهه یا اینکه منظوراز عاشقی این عاشقی زمینی ها نیست!
حالا من میخوام برگردم سر اصل مطلب ! دقت کن :
گفتم که ، کتاب عاشق شو رو پیدا کردم و خوشم ازش اومد ، از عشقی که من عاشقانه دوستش داشتم و دارم صحبت کرده بود، عشق به الله !
نویسنده کتاب آقای برازش با قلم سحرانگیز خود مطالبی بسیار زیبا و دلنشین را مطرح کرده بود که شاید در نگاه اول با جملاتی که برای عشق زمینی به کار میرود همسانی داشته باشد ولی وقتی به عمق مطالب دقت میکنیم میفهمیم که نه ! این عشق زمینی است که عشق الهی را و جملات شان را دزدیده است !
لابد تا حالا خواندید که پیام داده اند : بی تو من ما نمی شویم و ...!
آقای برازش تحلیل جالبی دارد میگوید : آنجا که خدا میگوید ما میخواهد ابهت و عظمت خود را نشان دهد و آنجا که می فرماید من ، میخواهد محبت و نزدیکی و لطف ش را نشان دهد !
آری دوستان ، صرف فرستادن پیامکی یا دریافت آن از دخترکی یا پسرکی ... عشق نیست ولی دیدن کلام خدا که می فرماید من بنده توبه گذار را دوست دارم واقعا عشقی وصف ناشدنی از خلوص و بخشش و مهربانی به شما می دهد.
اینها رو گفتم تا بگم منتظر نوشته بعدی من باشید!
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد