سرنوشت عربستان سعودی و معارضان سوری

کد خبر: 42500
|
14:23 - 1392/05/06
نسخه چاپی
حال ‌که ترکیه و قطر سر در گریبان مشکلات داخلی‌اند و غرب از تسلیح معارضان سوری روی گردان شده، عربستان که تلاش می‌کند از فرصت پیش آمده برای تجدید حضور خود در بحران سوریه استفاده کند، آیا خواهد توانست معارضان را از سقوط نجات دهد.

 

خبرگزاری فارس: آیا عربستان سعودی خواهد توانست معارضان سوری را از سقوط برهاند
 
 

به گزارش اسلام آباد خبر به نقل از فارس و  به نقل از پایگاه خبری لبنانی النشره، با شروع بحران سوریه در نیمه مارس 2011 میلادی ترکیه به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند منطقه نقش برجسته‌‌ای را در حمایت از معارضان سوریه ایفا و تلاش کرد تا در خاک این کشور حیات خلوتی برای خود ایجاد کند و به این طریق عملیات آموزش و تسلیح معارضان سوری در مرزهای خود با سوریه را آسان‌تر دنبال کند. این درحالی است که اقدامات آنکارا به این منتهی نشد، بلکه دولت اردوغان از ابراز هرگونه خصومت و دشمنی با نظام سوریه حتی در قالب اظهارات رسانه‌ای و تبلیغاتی و برگزاری رزمایش‌های نظامی کوتاهی نکرد.

اما طی ماه گذشته میلادی همراه با افزایش مشکلات داخلی ترکیه که ریشه در اختلافات مذهبی، نژادی و طایفه‌ای و حتی سیاسی این کشور میان جریان‌ها و گروه‌های لائیک‌ها و اسلامگراها دارد،حضور ترکیه در بحران سوریه تا حد زیادی کاهش یافتو در حالی‌که بحران ترکیه می‌رود تا از مرحله «بحران نظام حاکم» به «جنگ خصمانه نظام با شهروندان» این کشور تبدیل شود، پیش بینی می‌شد، قطر، یکی از کشورهای ثروتمند عربی حوزه خلیج فارس، از رهگذر حمایت مالی و نظامی از گروه‌های جهادی سلفی حضور خود را در سوریه بیش از گذشته پر رنگ‌ کند.

قطر تلاش کرد، درقبال توان اندک نظامی‌اش، نفوذ سیاسی‌ خود را با حمایت مالی از حکومت «اخوان المسلمین» در مصر و «محمد مرسی» رئیس جهوری برکنار شده این کشور افزایش دهد و به این منظور کمک مالی خود به حکومت اخوانی‌های مصر را به 8 میلیارد دلار افزایش داد تا به این طریق اخوانی‌ها تسلیم فشارها و خواسته‌های دوحه شوند و به مخالفت و دشمنی با نظام سوریه تن دهند.

اما رویای نفوذ منطقه‌ای قطر با کمک درآمدهای نفتی و تکیه بر قدرت نظامی ارتش مصر با فروپاشی حکومت اخوانی‌ها در مصر و اقدام اردن و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله کویت، امارات متحده عربی و عربستان سعودی در مقابله با نفوذ برخی جریان‌های اسلامگرا از جمله جماعت اخوان المسلمین در کشورهایشان همه بر باد رفت.

در همین دوره بود که در کنار مخالفت‌های منطقه‌ای، مخالفت‌های بین‌المللی با قضیه حمایت مالی و تسلیحاتی قطر از گروه‌های جهادی سلفی در سوریه نیز شکل گرفت که اکثر آنها کشورهای غربی را دشمن خود می‌دانستند و برخی از آنها به طور مستقیم با سازمان تروریستی «القاعده» مرتبط هستند و این عامل دیگری شد تا نقش قطر در بحران سوریه و حضور منطقه‌ای و عربی آن بیش از پیش کاهش یابد.

در زمانی‌که نفوذ ترکیه و قطر در عرصه‌ای منطقه‌ای و بحران سوریه هر روز بیش از گذشته کمتر می‌شد و این دو کشور در لاک خود پنهان می‌شدند، نظام سوریه با استفاده از فرصت به دست آمده، موفق شد، در عرصه‌های امنیتی و میدانی پیروزی‌های بزرگ مستمری را محقق کنند.

در این همین برهه از زمان و در بحبوهه تغییر و تحول موازنه قدرت در عرصه میدانی سوریه بود که منابع خبری از روی گردانی کشورهای غربی از کمک به گروه‌های مسلح در سوریه خبر دادند، به این ترتیب در انگلیس که تا پیش از این «دیوید کامرون»، نخست ‌وزیرش تلاش می‌کرد، نوک پیکان حمله به سوریه و حمایت از گروه‌های مسلح در مبارزه‌شان با نظام سوریه باشد و یا در آمریکا ‌که دولت اوباما بر از سر گیری کمک‌های نظامی واشنگتن به گروه‌های مسلح در سوریه تاکید می‌کرد، همه از بحران سوریه و کمک به گروه‌های مسلح و معارضان سوری روی گردان شدندتا بیش از پیش به اختلافات موجود در میان گروه‌های مسلح و جریان‌های معارض سوری دامن بزنند و این گروه‌ها بیش از پیش خود را در رویارویی با نظام سوریه یکه و تنها ببینند.

شاید یکی از مهمترین دلایل این روی گردانی غربی را باید در گزارش‌های دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی این کشورها و هشدارهای آنها به دولتمردان غربی ملاحظه کرد که تاکید داشتند،سلاح‌هایی که هم اکنون به عنوان کمک به گروه‌های مسلح به سوریه ارسال می‌شود، تا موجبات براندازی نظام این کشور را فراهم کند، پس از آن به سوی خود غربی‌ها و دولتمردان این کشورها به ویژه آمریکایی‌ها نشانه گرفته خواهد شد.

از آنچه گذشت، تنها روزنه امید باقی مانده برای معارضان سوری و گروه‌های مسلح در سوریه، کشور عربستان سعودی است که از نظر مالی و نظامی یکی از کشورهای قدرتمند منطقه محسوب می‌شود و زمانی نقش‌های مهمی را در سطح عربی و منطقه‌ای ایفا می‌کرد در انتظار فرصتی بود تا بار دیگر نقش خود در بحران سوریه را احیا کند.

انتخاب «احمد عاصی الجربا» به عنوان رئیس جدید ائتلاف معارضان سوری و تمرکز تلاش‌های وی برای افزایش دخالت و نقش عربستان سعودی در بحران سوریه موید این نکته بود که باید از این پس شاهد آغاز دوره جدیدی از ایفای نقش سعودی در بحران سوریه باشیم، به ویژه آنکه الجربا با شماری از مسئولان سعودی از جمله «بندر بن سلطان»، رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت عربستان ارتباط دوستانه و شخصی دارد و در دشمنی علنی و آشکار با گروه «جبهه النصرة» و سایر گروه‌های سلفی جهادی مورد حمایت قطر معروف است.

آنچه از اقدامات الجربا برداشت می‌شود، این است که وی تلاش می‌کند تا مسئولان و مقامات سعودی را قانع کند که هرگونه سلاحی که برای گروه‌های مسلح به سوریه ارسال می‌شود، تنها به دست گروه‌های مسلح وابسته به «ارتش آزاد سوریه» می‌رسد.

در واقع الجربا هم اکنون در دو مسیر گام بر می‌دارد، اول: برقراری رابطه سیاسی – دیپلماتیک با عربستان سعودیبه منظور تلاش برای به دست آوردن کمک‌های مالی و نظامی هرچه بیشتر و فوری و همچنین اقناع سعودی‌ها ‫مبنی بر استفاده از نفوذ خود در کشورهای دوست برای برداشتن ممنوعیت تسلیحاتی از معارضان سوری ودوم ایجاد یک ساختار نظامی متحد و سازمان یافته از افسران و نظامیان فراری ارتش سوریه و متحد کردن گروه‌های مسلح وابسته به ارتش آزادتا با تقویت ارتش آزاد سوریه در مقابل گروه‌های سلفی جهادی بر این امر تاکید کند که تنها گزینه مطرح در عرصه میدانی و امنیتی سوریه گروه‌های وابسته به ارتش آزاد سوریه هستند و تنها ارتش آزاد سوریه است که از حمایت تسلیحاتی و مالی کشورهای عربی و غربی برخوردار خواهد شد.

در این جا این سوال پیش می‌آید که آیا عربستان سعودی به خواست سران سیاسی معارض سوری پاسخ مثبت می‌دهد؟‌ و از غیبت ترکیه و عقب نشینی قطر برای پر رنگ‌تر کردن نقش و حضور خود در سوریه استفاده خواهد کرد و راه را برای ارسال کمک‌های نظامی غرب به احمد الجربا، رئیس جدید ائتلاف ملی هموار خواهد کرد تا به واسطه این کمک‌ها صفوف ارتش آزاد سوریه را سازماندهی کند و اینکه نه، روند واپس گرایی گروه‌های معارض و مسلح سوری در راستای مواضع ثابت و لایتغیر ایران و روسیه از نظام سوریه همچنان ادامه خواهد یافت؟

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

    آخرین مطالب