به گزارشاسلام آباد خبربه نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر سیدمسعود میرکاظمی نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در دوره نهم مجلس شورای اسلامی است. میرکاظمی مدتی رئیس اسبق کمیسیون انرژی مجلس بود. وی در دولت نهم چهار سال به عنوان وزیر بازرگانی و در ابتدای دولت دهم نیز، برای مدت کمتر از دو سال، وزیر نفت بود. در ابتدای تصدیگری دکتر میرکاظمی در وزارت نفت کشور با تحریم سنگین بنزین از سوی ایالات متحده مواجه شد که میرفت کشور را به بحران بزرگی بکشاند، اما با تدبیر وزارتخانه مبنی بر تولید بنزین داخلی با استفاده از ظرفیت پتروشیمیها، این بحران از سر گذرانده شد. با دکتر میرکاظمی کاندیدای دوره دهم مجلس شورای اسلامی در باره دیپلماسی انرژی دولت یازدهم، نحوه مقابله با تحریمها در زمان تصدی وی در وزارت نفت، برجام و فتنه به گفتوگو نشستیم. بخش اول این گفت و گو چند روز پیش منتشر شده بود. آنچه در ادامه میآید متن کامل بخش دوم این مصاحبه است:
در باره سفر مقام معظم رهبری به عسلویه هم توضیح بفرمایید.
ایشان در نوروز تشریف آوردند و گفتند کسی که اینجا کار میکند حکم جهاد را دارد و بچهها خیلی دلگرم شدند. کارشناسها، کارگران و پیمانکارها انرژی مضاعفی گرفتند. هم در حوزه توسعه میدانهای گازی و نفتی و هم در حوزه پتروشیمی بازدید داشتند. الحمدلله نقطه خیلی خوبی بود. اول سال هم بود که هم پیامی برای نفت داشت و هم برای کشور پیام داشت که در شرایط تحریم نباید از کار جهادی و اصولی در کشور غافل شویم. در باره بحث پرداختهای نفتی تلاش میکردیم کار به تحریم نکشد. هرجایی که زمزمهای میشد که بخواهند خرید نفت از ما را کاهش دهند بلافاصله وارد عمل میشدیم و بدون رسانهای کردن تلاش میکردیم حل شود. الان بحث این است که گزارشی مبنی بر اینکه پول نفت از طریق سیستم بانکی پرداخت میشود نگرفتهایم.
منظور شما بعد از برجام است؟
بله. مرتب هم پیگیری کردیم. هم پولهایی که بلوکه شده بود -مثل امارات- و هم فروشهای دیگری که داشتیم. مثل کارهای جاری وزارت نفت که آیا برای خرید نفت السی باز میکنند یا خیر، یا دلار پرداخت میکنند یا یورو، هنوز جوابی از دولت مبنی بر اینکه مسیر باز شده و دلار عمل میشود یا یورو، داده نشده است. ما مطمئن هستیم که باز نشده است، چون اگر باز میشد حتماً در بوق و کرنا و در جامعه مطرح میکردند. علیرغم پیگیریهای مستمری که دارم هنوز جوابی مبنی بر اینکه تحریم نفتی ایران باز شده نیامده است.
در باره خروج پتروشیمی از بورس هم که وزیر صنعت و معدن خیلی وقت است تقلا میکند و نامههای مختلفی زده است توضیحاتی بفرمایید.
وقتی در کابینه دولت چند وزیر چندهزار میلیاردی دیده میشود، این حرکتها شبههناک میشود.
از این وزیرها چند نفر در کابینه است؟
من شنیدم پنج شش نفر هستند.
مثلاً آقای آخوندی و نعمتزاده و حجتی را میدانیم. یک گزارشی در یکی از نشریات منتشر شد مبنی بر اینکه گفته بود که آقای آخوندی چقدر سرمایه دارد. آقای آخوندی هم از آن نشریه شکایت کرد. وقتی پرونده به دادگاه رفت گفتند نشریه تبرئه است، چون واقعاً چنین چیزی وجود دارد. (میخندد)
اصولاً شفافسازی پتروشیمی در این است که در بورس عرض شود. ولی اگر بخواهند خارج از مانیتور و شفافسازی کاری کنند باید آن را از بورس خارج کنند. بالاخره سهمیه پتروشیمی یک رانت است که به چه کسی بدهند و به چه کسی ندهند. به نظر میرسد اگر این موضوع در دولتهای دیگر مطرح میشد مورد لعن و نفرین همه رسانهها قرار میگرفت، الان با کمال ناباوری میبینیم که مطرح میشود و یکسری از این روزنامههای زنجیرهای هم سکوت کردند. این قطعاً خلاف قوانین و مقررات است و اگر چنین اتفاقی بیفتد ما قطعاً در مجلس پیگیری و سئوال خواهیم کرد. این به نفع کشور نیست.
نظر شما در باره قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC چیست؟
در این موضوع اشاره کردم که از جمله مواردی است که در دیپلماسی انرژی میتوان مطرح کرد. در IPC یکسری نکاتی مطرح است. البته این چیزی که ارائه شده است قرارداد نیست. متأسفانه مرتب مطرح میکنند که قرارداد داده شده است. این مصوبه هیئت دولت است که چهارچوب یک الگویی را میدهد برای اینکه وزارت نفت یک فرمتی از قرارداد را برای توسعه میدانهای نفتی و گازی و یا افزایش ضریب بازیافت طراحی کند.
همینی که دولت ارائه داده اش کالات زیاد بر آن وارد است. یکی از این اشکالات این است که در این مصوبه بحث تضعیف حاکمیتی مطرح است. مثلاً شرکتی که به عنوان پیمانکار وارد میشود و این شرکت را در زمینه تصمیمگیری تا حد کارفرما بالا میآورند، یعنی کمیته مشترکی تعریف کردند که افراد متشکل از کارفرما و یک شرکت خارجی که باید با یک شرکت ایرانی مشارکت کند که خود این داستانی دارد. اینها با یک عددی به توافق میرسند و کار را شروع میکنند. بعد یک کمیته مشترکی درست میکنند که افراد آن از کارفرما و شرکت مساوی است و حق رأی آنها هم مساوی است و باید هم به اجماع برسد و در مسائل فنی و حقوقی و مالی هم دخالت میکند. خیلی جالب است! یعنی وقتی یک شرکتی با یک هزینه پایین قراردادی را ببندد میتواند این را در همان کمیتهای که خودش تصمیمگیرنده است اصلاح کند و بالا و پایین ببرد.
نکته دیگر بحث «اپن کپکس» است یعنی هزینه، باز است و بسته نیست. ما از این نوع پروژهها خیلی متضرر شدیم. در گذشتهها نمونههای آن بوده است و بچههایی که در میدانهای نفتی جنوب فعالیت میکنند میتوانند بگویند چه هزینههایی تحمیل شده است.
مشکل بعدی این مصوبه در بحث ریسک است. اگر تحریمی اتفاق بیفتد، هزینه آن را باید دولت جمهوری اسلامی به شرکت خارجی بدهد.
در بحث انتقال فناوری هم که گفتند مدیریت شرکت باید کمکم به آن سمت برود، به این انتقال فناوری نمیگویند. انتقال فناوری سند دارد. یک بسته سیاستی کاملی دارد که از آموزش، چگونگی انتقال تجهیزات و نصب و راهاندازی، در آن سند مشخص است. این انتقال فناوری میشود. این را کنار گذاشتهاند و گفتند انتقال فناوری یعنی اینکه یک شرکت انتخاب شود و کار را شروع کند و به تدریج منتقل کند -که البته در اینجا انتخاب شرکت هم اشکال دارد که حتماً باشگاه در آن دخیل است- در دل این قراردادها انتقال فناوری نمیآید، در دل این ضعف حاکمیتی وجود دارد، ریسکها تعریف نشده است، هزینهها قابل تغییر است، قرار است مسائل حقوقی در این کمیته بررسی شود که نگرانکننده است، مسائل مالی قرار است در این کمیته تصمیمگیری شود که این هم نگرانکننده است.
حالا چرا این مطرح شده است؟ این دولت که شروع به کار کرد، روز اول در کمیسیون انرژی به جناب آقای مهندس زنگنه وزیر محترم نفت گفتیم معطل اروپاییها نشوید، تحریم جدی است و شما باید روشهای جذب منابع را در پیش بگیرید، نه یک یا دو روش. شما باید چندین روش را در
پیش بگیرید که پروژههای نفت و گاز نخوابد. ایشان چون تازه مشغول شده بودند و ابعاد تحریم را نمیدانست، باور نمیکرد.
از آنطرف هم مرتب میگفت آقای روحانی آمده و آقای احمدینژاد رفته است و فکر میکرد آسمان باز شده و همه برای سرمایهگذاری به ایران میریزند! این باعث شد از یکطرف کاهش قیمت نفت داشته باشیم و از طرف دیگر انتظار بیش از حد برای برجام باعث شد دو سالونیم فرصت را از دست بدهیم و سرمایهگذاری خوبی در نفت صورت نگرفت. آقایان برای اینکه ناکارآمدی خود را توجیه کنند گفتند: «فرمت قرارداد اشکال دارد، اگر فرمت قرارداد را اصلاح کنیم، مشکل سرمایهگذاری ما درست میشود!» در صورتیکه به شما اطمینان میدهم فرمت قرارداد پنج درصد تأثیر دارد، 95 درصد روشهای جذب منابع است.
یک مسئلهای پیش میآید. فرض میگیریم حرفشان درست است. چرا چاههای نفتی را که در میادین مشترک ما وجود دارد عملیاتی نکردند؟ اینها گفتند ما نیاز به سرمایه داریم و این روش درستی است. چرا رفتند روی چاههایی که ما در حال بهرهبرداری از آنها هستیم؟
اولاً قراردادی هنوز نیامده است و این در حد مصوبه است.
چون اسم چاهها را آوردند.
نه، اسمی از چاهها در مصوبه دولت نیست، ولی بحث این است که این هم از همان آدرسهای غلط و پیچاندن مسئله است. سئوال اساسی ما این است که چرا پروژههای نفت و گاز در دولت یازدهم تقریباً تعطیل شده است؟ شما به میدان نفت و گاز بروید. مراسمهایی افتتاحی که انجام میشود با چنددرصد تحویل داده میشود؟
فازهای 14، 15 و 16، 17 با چند درصد پیشرفت تحویل داده شدهاند؟ عمدتاً کارهایی بود که در گذشته انجام شده است و بخش کمی از آن باقی مانده است. مثل افتتاحهایی که الان وزیر راه انجام میدهد. مثلاً چند کیلومتر از همدان باقی مانده بود؟ بعضی از اینها فقط گاردریل وسطشان باقی مانده بود که افتتاح کردند.
بالاخره مردم متوجه این میشوند پروژههایی که 85 تا 90 درصد پیشرفت داشته است و انتقال پیدا کردند و برای افتتاح دو سالونیم طولش بدهید گویای نوع نگاه آنها است. همین نگاه سیاسی به پروژههای نفتی، IPC را علت اصلی عدم جذب سرمایهگذاری در نفت کرده است. در صورتیکه علت اصلی این نیست. ما در شرایط تحریم کار کردیم. در همین دولت بیش از 400هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی کشور اضافه شده است. چنددرصد از نفت جذب کرده است؟ هیچ! چون دنبال آن نبودند. این همه اوراق عرضه شده است، چقدر جذب شده است؟ بند «ق» صد میلیارد دلار برای نفت گذاشته شده است، چقدر از آن را جذب کرده است؟
اصلاً اقدامی نکردهاند.
چون اصلاً نگاهشان این نبود. چرا چینیها را بیرون کردند؟ چرا روز اول با سپاه و قرارگاه برخورد کردند؟ چون میگفتند دولت دهم همه پروژهها را تحویل اینها داده است. امروز التماس میکنند تو را به خدا همکاری کنید تا نفت نخوابد! چرا؟ چون واقعبین نبودند و سیاسی حرکت کردند. یک چیزی گفتند و بعد در آن ماندند. قرارداد IPC هم از جمله این مواردی است که پنهانکاری میکنند تا ناکارآمدی مسئولین نفتی را در جذب منابع در دو سالونیم گذشته در حوزههای نفت و گاز بپوشاند. از آنطرف هم قیمت نفت پایین آمده است و سهم 14.5 درصد کاهش پیدا کرده است و یک بحرانی را در وزارت نفت دامن میزند.
آقای دکتر راهکار این مسئله چیست؟ یعنی مثلاً در دوره شما و بعد هم دوره آقای رستم قاسمی چقدر جذب سرمایه داشتیم؟ سرمایه چگونه جذب میشد؟
راههای مختلفی دارد.
چون در حال حاضر میگویند الان افرادی که باIPC مخالفت میکنند در واقع با سرمایهگذاری در صنعت نفت مقابله میکنند.
یک دفعه است شما یک مشکلی را میبینید، بعد یک عاملش را میآورند که پنج درصد تاثیر دارد؛ شما وقتی میگوئید این پنج درصد اشکال دارد بروید درستش کنید! میگوید شما کل مطلب را دارید نگه میدارید. نه، کل مطلب سرمایهگذاری قرارداد نیست، اول این را تفکیک کنید که به نظر من پنج درصد است.
در باره شیوهها هم این را بگویم، مثلاً کاری که انجام شد این بود که با همه بانکها یک تفاهمنامه برای حضور در صنعت نفت امضا کرده بودیم. نرخ بازگشت بیع متقابل را که یک قرارداد by back است یک تا دو درصد بالا ببرید، جذابیت آن خیلی زیاد میشود، چون برای آن طرف، نرخ بازگشت مهم است، اصلاً شاید شکل قرارداد خیلی مهم نباشد. خیلی از قراردادها را به همین شیوه میبستیم. یا فرض کنید حرکتی را بنام Energy fund یعنی صندوقهای انرژی شروع کردیم.
با بانک ملت هم شروع کردیم، یادم هست یکمیلیارد دلار سپرهگذاری کردیم و 6.5 میلیون دلار جذب و آن را وارد نفت کردیم. به فازهای پارس جنوبی و پالایشگاهها جذب شد. یا اوراق قرضی و ریالی که باید خوب مدیریت شود. برج 11 است و هنوز بانک مرکزی آئیننامههای آن را ابلاغ نکرده است! معلوم است نمیخواهند جذب منابع صورت بگیرد. بانکیها علاقمند هستند که اوراق منتشر نشود، چون سپردههای مردم خارج میشود، چون برخورد صنفی میکنند. در ماههای اول سال باید سمج شویم که آئیننامههای این بیرون بیاید و نرخ خوبی هم گذاشته شود که مردم استقبال کنند و جذب شود. شما میتوانید با تکتک بانکها وارد مذاکره شوید و جذب عرضه بینالمللی نه به شکل مشهور کنید، بلکه روشهای زیادی دارد، میتوانید از مجامع بینالمللی و کشورهای دیگر جذب منابع کنید بدون اینکه مطرح کنید. بحث Energy fund یکی از این طرحها است که میتواد منابع را از آن طریق جذب کرد.
میتوانید رقم جذب را در دوره تحریم بگویید؟
عددهای قابل توجهی است و الان به خاطر ندارم، ولی عددهای قابل توجهی است. اینها میگویند ما با منابعی روبهرو شدیم که قبلاً جذب شده است. فاز 12 را در نظر بگیرید. یادم هست اولین سفری که در دولت دهم به پارس جنوبی برای بازدید رفتم، به من زمینی را نشان دادند که خالی و تسطیح شده بود، یک کانکس در آن وجود داشت و گفتند این فاز 12 است. امروز فاز 12، 75 میلیون مترمکعب گاز شیرین میدهد، 120 هزار بشکه میعانات گازی میدهد، هربشکه میعانات گازی تقریباً معادل قیمت نفت است. شما هرچقدر سرمایهگذاری کنید ارزش دارد.
اولاً عمر میدان محدود است، شما خیلی فرصت ندارید هر 10 سال دو فاز را جلو ببرید، الان چگونه توجیه میکنند؟ میگویند ما اولویتبندی کردیم. اصلاً کل فازهای پارس جنوبی در اولویت اول است. این حرفهای غلطی است که در جامعه مطرح میشود. چون نمیتوانستم پول جذب کنم آمدم توجیهی بنام IPC و اولویتبندی پیدا کردم. بله، همه پروژهها باید اولویتبندی شود. وقتی شما همیشه 150میلیارد دلار پروژه روی زمین دارید، پارس جنوبی در اولویت است. این نیست که در خود پارس جنوبی اولویتبندی کنیم. خود پارس جنوبی در پروژههای نفتی ایران جزو اولویت اول است و تحت هیچ شرایطی نباید روی زمین بماند.
من به حال روزنامههای زنجیرهای تأسف میخورم که آنموقع چقدر حمله میکردند که چرا فازهای پارس جنوبی راه نمیافتد، الان دفاع میکنند که بله، پول نیست! درست است که پول نیست، ولی پول باید جذب شود.
البته این را بگویم تا پایان آذرماه متوسط درآمد نفتی دولت معادل دولت قبل بوده است. این را دقیق محاسبه کردم. در دولت قبل 79 دلار بوده و در این دولت 78.8 دلار است. تازه اگر به یورو حساب کنید، در آمد یورویی این دولت بیشتر است، چون میدانید نسبت دلار به یورو، به نفع دلار تغییر کرده است، یعنی الان دلار پرقدرتتر از گذشته است. اگر به یورو حساب کنید، قطعاً درآمد حاصل از فروش نفت اینها براساس قیمت هر بشکه نفت بیشتر است. حالا ممکن است بگویند صادرات نصف شده است، ولی میعانات گازی بالغ بر 30 درصد افزایش پیدا کرده است که این برای شما درآمد است. در دولت گذشته متوسط نرخ تأثیر 1005 تومان بوده است و در این دولت 1660 تومان است. پیشبینی میشود تا آخر سال به 1800، 1900 برسد و تا سال آینده به بالای 2000 خواهد رسید. فروش نفت نصف شده، ولی میعانات و نرخ تأثیر افزایش پیدا کرده است، متوسط درآمد هم تا آذرماه یکی شده است. پس درآمد ریالی این دولت به مراتب از دولت قبل بیشتر بوده است، پس چرا میگویید پول نیست؟
پس این نقدینگی کجا رفته است؟
این سئوال خوبی است. نقدینگی صرف هزینههای جاری شده است.
جاری یا دلالهای بیرونی؟
جاری. آخرین هزینهای که دولت دهم کرده بود 89 هزار میلیارد تومان بوده است، من این را براساس گزارش تفریغ بودجه میگویم که مستند است و دیوان محاسبات این را تأیید کرده است. آخرین عملکرد دولت دهم در سال 91 مبلغ 89 هزار میلیارد تومان بوده است. امسال که سال سوم دولت است حدود 170هزار میلیارد تومان پیشبینی عملکرد میشود. مجموع هزینههای جاری را جمع بزنید سه سال این دولت تقریباً با هشت سال دولت قبل برابری میکند. این هزینهها اشکال دارد. به جای اینکه این هزینهها صرف پارس جنوبی شود، صرف مصارف جاری شده است. سفرهای خارجی در دولت یازدهم چقدر هزینه داشته است؟ حقوق چنددرصد بوده است؟
نقدینگی که به بخش مسکن رفت چند درصد بود؟
مسکن مهر تعطیل میشود به دلیل اینکه اعلام کردند پایهپولی را بالا برده است. خدا خیرتان بدهد! اگر در آن دولت پایهپولی بالا رفته است صرف مسکن مهر شده است، شما بفرمایید ظرف دو سال حجم نقدینگی اضافه شده در دولت یازدهم معادل هشتسال دولت نهم و دهم است، یعنی دو تا 400 هزارتا. دولت قبلی در مسکن مهر برده است، شما کجا بردید؟ تولید در رکود قرار دارد. پول کجا رفته است؟ در تولید و نفت و نیرو و کشاورزی که نرفته است، پس این پول کجا رفته است؟
این رقم صرف هزینههای جاری منطقی شده است؟
نقدینگی اینطور ایجاد میشود، وقتی دولت از بانک مرکزی برداشت میکند، مثل همین 4.1 میلیارد دلار که برداشت کرد، دو میلیارد و خردهای را جزو ذخایر بانک مرکزی کرد و پایه پولی را افزایش داد، مثلاً 30هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی اضافه شد. پول را به حساب دولت و خزانه ریخت که پایهپولی را افزایش دهد.
من همین را میگویم، چرا دولت این 4.1 میلیارد دلار را برداشت کرد؟
کسری داشت. اسفند بود، میخواست پول بدهد، بهانه کرد که پول نفت نیامده است.
پول نفتی که فروخته شده است و دریافت نشده است. در واقع این پول دست تجّار بینالمللی است.
این چند تا اشکال دارد. هم در قانون بودجه همان سال، هم برداشت از صندوق توسعه ملی است، هم برداشت از ذخایر بانک مرکزی هر دو ممنوع بود. آقایان از صندوق ذخیره ارزی 4.1 میلیارد دلار برداشتند. اولین بار هم من در مجلس مطرح کردم. اطلاعاتی رسید که اتفاقاتی افتاد. سئوال کردیم که بله، این اتفاق افتاده است. بعد از یکماه این سند را جابهجا میکنند و سند برداشت از ذخایر بانک مرکزی را جایگزین میکنند. آن هم طبق قانون بودجه آن سال ممنوع است و یک نوع تخلف صورت گرفته است.
حالا آن 4.1 میلیارد دلار را تقسیم کردند، مثل اینکه درآمد وصولشده باشد، در صورتیکه وصول نشده است، آمدند مانند یک درآمد وصولشده گفتند 4.5 درصد برای درآمد نفت است و اینقدر از آن برای صندوق توسعه ملی است و به بانک مرکزی گفتند دو میلیارد دلار را ریال کن و به خزانه بریز. پایهپولی را آنجا افزایش دادند، دلاری در کار نبود، مثل حالت استقراض شد. بحث هم سر همین شرکتی است که اسم آن را هم نمیبریم. سقف بدهی آن هم بالای پنج شش میلیارد دلار است.
در قرارداد 500هزار بشکهای با روسیه که خیلی رفتند و آمدند و به نتیجه نرسیدند. عملاً میشد تحریم نفتی را با آن دور زد. توضیحی هم در باره این بفرمایید.
متأسفانه مجلس هیچ اطلاعاتی در باره این موضوع در دست ندارد. اما اقدام عملکردی هم در باره این موضوع نداشتیم.
در بحث یارانهها هم بد نیست توضیحی بفرمایید.
همان که میگویند مکافات دولت؟ (میخندد)
اینکه میگویند خواب را از چشمان ما ربوده است!
بخشی که دولت میگیرد کسری ندارد، اضافی هم میگیرد. در این دولت چند نوبت حاملهای انرژی از برق و بنزین و گاز افزایش پیدا کرد. در فیشها هم میبینیم.
الان بنزین گرانتر از قیمت FOB است؟
نه، با هزینههایی که بر آن مترتب میشود از قبیل، حمل و ترخیص و سهم جایگاهدار و پرتیها بیشتر از هزار تومان میشود. از یکطرف افزایش قیمتها را داشتیم و از طرف دیگر بخشی از خانوارها را حذف کردند، یعنی امروز میتوانیم بگوییم یارانههایی که از افزایش قیمتها دریافت میشود کمتر از پولی است که به مردم پرداخت میشود. بنابراین این نهتنها مکافات نیست، بلکه یک درآمدی برای دولت است. البته اگر محاسبات ریز آن را بگویند بهتر میتوانیم نظر بدهیم.
نکتهای هم در باره بنزین یورو 4 بفرمایید. گزارشی هم منتشر شده است که بنزین وارداتی از بنزین تولید داخل آلودهتر است.
در این زمینه نکتهای بگویم. فرایند در پالایشگاهها و پتروشیمیها اینگونه است که اول خوراکی که میآید به مادهای بنام ریفورمیت تبدیل میشود. این ماده وقتی با سایر افزودنیها مثل اکتانسازها مخلوط میشود، بنزین قابل مصرف میشود. پتروشیمی اصلاً بنزین تولید نمیکند، ریفورمیت تولید میکند. ریفورمیت ماده اولیه بنزین است. این را به مخازن پالایش و پخش میبرند، آنجا مختلط و توزیع میشود. اولاً آنچیزی که پتروشیمیها تولید میکنند بنزین اکتانساز است، همین دولت یکسال است ریفورمیت میگیرد.
همین دولتی که هیاهو کرد و آن دلالها را به موضوع بنزین وارد کرد، الان ریفورمیت تولید میکند. چون به هیچوجه اشکال فنی وجود نداشت، یعنی ریفورمیت نوری، بَنزن بسیار پایینی دارد و حداقل از 50 میلیون لیتر بنزینی که الان تولید میکنیم، یعنی ریفورمیتی که در پالایشگاههای بازسازی و اورهال نشده تولید میشود، مشخصات به مراتب بهتری از آن دارد که تقریباً 3.5 میلیون لیتر در روز ریفورمیت میداد. این را قطع کردند و دلالها و کاسبها ریختند.
اینکه میگویند همسر خانم ابتکار در این کار است صحت دارد؟
ایشان رد نکرد. یکچیزی گفت که واقعاً خندهدار بود و بعید میدانم سطح معاون رئیسجمهور به مباحث اقتصادی اینقدر پایین باشد. من ندیدم ایشان رد کنند. در آن جلسه تلویزیونی گفت که بنزینی که در داخل میفروشند و قیمت آن پایینتر از سطح جهانی است رانتی در آن نیست. واقعاً تأسف خوردم که چه کسانی را معاون رئیسجمهور میگذارند. شما میدانید وقتی کالایی یارانه دارد، یارانه آن را دولت میدهد، یعنی اگر وارداتی انجام میشود به قمیت بینالمللی میخرند، بعد با یارانه به مردم توزیع میکنند.
مثل آرد که با قیمت بالای 1400، 1500 گندم آن خریداری میشود، ولی آردی که به فروش میرود خیلی پایینتر از آن است، پس باید به هرکسی که آرد میفروشد بگوییم رانتی ندارد؟ حتماً رانت دارد. وقتی دولت خودش میخرد و پول خوبی میدهد، رانت سنگینی در آن نهفته است. توجیه ایشان این بود چون بنزین اینجا ارزانتر از واردات است پس در آن رانتی وجود ندارد. نمیدانم اینقدر ساده است یا بقیه را ساده گیر آوردند و باید از خود ایشان بپرسید.
نظر شما در باره «برجام 2» چیست؟
به نظر میرسد در باره این دولت باید تعبیر تدبیر را برداشت و از تعابیری چون «دولت محرمانه» و یا «دولت امنیتی» استفاده کنیم. متأسفانه شاهد آن هستیم که مطالب کلان اقتصادی و سیاسی کشور پنهان میشود و گفته نمیشود. ما قانونی به نام «قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» داریم، مردم میتوانند و حق دارند به اطلاعات عمومی کشور دسترسی پیدا کنند.
الان مدتهاست که در کلان اقتصاد کشور اطلاعات منتشر نمیشود. حتی به نمایندگان مردم در مجلس نیز داده نمیشود و اصلاً تولید نمیکنند و اگر تولید کنند پیش خودشان نگه میدارند، زیرا منفی است. مثلاً در باره رشد اقتصادی، یکبار رئیس محترم مرکز آمار دو خط اعلام میکنند که در چند ماه پیش رشدمان مثبت شده است، در حالیکه آمار دوره قبل را منتشر نکرده است! پس پایه این معرفی کجاست؟ شما که دوره قبل را منتشر نکرده و اطلاعات نداشتید، چطور این دوره آمار رشد اقتصادی را اعلام میکنید؟ در واقع الان آمار رشد اقتصادی را نمیدانیم، عموماً میگویند سه درصد منفی است.
دولت اظهار نظر نمیکند.
حجم نقدینگی چند ماه است که اعلام نمیشود؛ آخرین بار شهریورماه اعلام شد که حدود 860 هزار میلیارد تومان بود که 400هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده بود. برای مثال تولید بخش صنعت، معدن و تجارت که ماهانه اعلام میشد، برای چه اعلام نمیشود؟ چون منفی است. این یعنی پنهان کردن اطلاعات.
سئوال این است که بالاخره دو سالونیم بحث به قول خودشان «برجام 1» بود و آخر سر به اینجا کشیده شده است که عملکرد اقتصادیشان را پنهان میکنند. اول روشنگری کنند که «برجام 1» چه شد، بعد برویم سراغ «برجام2». اگر بحث برجام2 این است که برنامه جامع اقدام مشترک ملی صورت گیرد، همه منتقدین در بحث اقتصادی نیز همین را میگویند که بروید فکری به حال داخل کنید. 80 درصد مشکلات اقتصادی از داخل است و 20 درصد از تحریم است. اما دیدیم دو سالونیم توجه نکردند و مکرر فرصتسوزی شد و مصیبت زیادی برای مردم فراهم کرد، حالا بعد از توافق و اجرایی شدن برجام لحنشان عوض شده است.
اول میگفتند مشکل همه عالم در مذاکره است و اگر مذاکره به ثمر برسد تمام مشکلات حل میشود –همانطور که وعده داده بودند صد روزه مشکلات اقتصادی را حل کردند!- ولی الان زمزمه میکنند که برای مردم توقعی ایجاد نکنید، در پسابرجام اتفاقی نمیافتد! اول ادعا میکردند که پولهای بلوکه شده آزاد خواهد شد، اما الان میگویند اصلاً پولی در کار نیست!
میگفتند 30 میلیارد دلار است که 20 میلیارد دلار آن هم پیشخور شده است.
وقتی این ماحصل برجام1 است دیگر صحبت از برجام2 چه معنایی دارد؟ شما اول بیایید مردم و نمایندگان را در جریان نتایج عملکرد خود در پروژه اول بگذارید تا شبهه سیاسی بودن رفع شود. الان همه میگویند برجام هم سیاسی است تا دوباره همه را برای انتخابات بعدی معطل کنند. فکر میکردند این برجام را میتوانند طول بدهند تا در انتخابات مجلس و خبرگان بهرهبرداری کنند، حالا هم فکر میکنند میتوانند با طرح برجام2 امتیازی برای انتخابات ریاستجمهوری بعدی کسب کنند. به نظر میرسد هیچ نقطه امیدی به مطالب مطرحشده توسط دولت نیست، زیرا ما نتایج اولیه را نداریم تا بخواهیم به برنامه دوم فکر کنیم و این یک حرکت پوپولیستی است.
حضرت آقا اخیراً در مورد فتنه بیاناتی داشتند، از جمله اینکه فرمودند فتنه کودتایی بود که هنوز برای نظام هزینه دارد، و بحث ارتباطش با تحریمها که چند وقت پیش شما مطرح کرده بودید، نظر شما در این باره چیست؟
ما عمده تشدید تحریمها را بعد از فتنه داشتیم. میدانید زمانی که آمریکا بخواهد ما را تحریم کند نیاز به بهانهای برای همراه کردن سایر کشورها دارد و به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. برای آمریکا سخت است که به تنهایی بیانیه یا قطعنامهای علیه ما تنظیم و اجرا کند.
متأسفانه بعد از فتنه این جاده برای آنها اتوبان شد. کنگره آمریکا، خزانه داری و سازمان ملل مکرر تصویب و ابلاغ میکردند. اینطور جا انداخته بودند که مردم ایران مخالف نظام حاکم بر ایران هستند. قبل از فتنه میگفتند مردم ایران پای نظامشان هستند و تحریمها نمیتواند کارساز باشد و برای صدور یک قطعنامه جدید خیلی باید تلاش میکردند، اما بعد از فتنه شدیدترین و فلجکنندهترین تحریمها را اعمال کردند که به تعبیر رهبر انقلاب ما را تا لب پرتگاه بردند.
ما با مشارکت 85درصدی در اوج تراز بینالمللی بودیم، اما بلافاصله و فقط ظرف چند روز بعد از اینکه عدهای وطنفروش در داخل و خارج به این فتنه دامن زدند، به انزوای سیاسی رسیدیم. کمترین رفتوآمدهای هیئتهای تجاری بعد از فتنه رخ داد، در صورتیکه اگر بررسی کنید بیشترین رفتوآمد هیئتهای تجاری در دولت نهم اتفاق افتاد.
بعضی میگویند چون آقای احمدینژاد قطعنامهها را مشتی کاغذ پاره میدانست و میگفت اسرائیل باید از بین برود ما تحریم شدیم، در صورتی که این موارد در ابتدای دولت نهم مطرح شد و اتفاقاً بیشترین تعداد رفتو آمدهای تجاری و تبادلات اقتصادی را در دولت نهم شاهد بودیم.
آن چیزی که باعث شد به مردم فشار بیاید و برای کشور هزینه ایجاد شود و کشور از لحاظ تراز بینالمللی به پایین کشیده شود، فتنه بود. از لحاظ مختلف داخلی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی در مقاومت منطقه هم تاثیر گذاشت. خسارتهای مختلفی در ابعاد گوناگون به کشور وارد شد. جالب آنکه عدهای که در اینجا نقشآفرین بودند، در خارج مشورت میدادند که اگر فلان تحریم را تشدید کنید نتیجه میگیرید. سرویسهای بیگانه نقشآفرینی کردند، سفارت منحوس انگلیس در صحنه بود و اتفاقاتی بود که مثبوت در تاریخ است و دیگر تطهیرشدنی نیست.
در باره کاهش قیمت نفت عدهای بر این باورند که به خاطر کاهش درصد غنیسازی اورانیوم از 20 درصد به 3.5 درصد این اتفاق افتاده است. این را به دلیل گفتم که شما موضوع هولوکاست را مطرح کردید. چون میگفتند این عوامل باعث ضربه اقتصادی به کشور شد، در شرایطی که ما در آنموقع نفت 140دلاری میفروختیم. تحلیل شما در این باره چیست؟
هولوکاست هم برای اول دولت نهم است. شاخصهای اینکه یک کشوری منزوی است یا خیر را با تعداد رفتوآمدهای هیئتهای تجاری میسنجند. قبل از فتنه را بررسی کنید، بعد از آن را هم ببینید که چه اتفاقی افتاده است. که ایرانی که با سیاستهای آمریکا و اروپا در زمینه انرژی مقابله میکرد، امروز و در پسابرجام دیگر جزو همراهان این سیاستها شده است و دیگر مانعی برای کاهش انرژی نیست. مگر در دولت یازدهم عملکردی خلاف عملکرد قطر و عربستان در حوزه انرژی دیده شده است؟
در بحث اوکراین هم وقتی روسیه گفت گاز را قطع میکند آقای زنگنه سریع گفت ما گازرسانی میکنیم.
بله. همینطور است.
خیلی ممنون.
انتهای پیام/
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد