تزریق مواد ؛راه هتک حرمت دختر جوان را هموار کرد!

کد خبر: 41339
|
11:45 - 1392/05/04
نسخه چاپی
 اگر فردي مصرف بيش اندازه مواد داشته باشد و در چند ساعت اول او را به بيمارستان برسانند تا 90درصد احتمال بهبودي اش وجود دارد، در حالي که حسام دخترم را به بيمارستان نرساند و او را کنار اتوبان رها کرد. همچنين سروش و سهند هم دخترم را در حالي که به گفته خودشان بدحال بوده و قدرت تکلم و راه رفتن نداشته از کنار اتوبان سوار ماشين خودشان کردند، به باغي بردند و به او تجاوز کردند.


مردي که مدعي است دخترش توسط سه جوان مورد آزار قرار گرفته و به قتل رسيده است در جلسه دادگاه خواستار مجازات متهمان شد. اين پرونده که ديروز در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران مورد رسيدگي قرار گرفت 19 شهريور سال 89 تشکيل شد. مردي در آن زمان اعلام کرد دخترش ساناز از خانه خارج شده و ديگر برنگشته است. چند روز بعد ماموران جسد دختري جوان را کنار بزرگراه چمران پيدا کردند.

از ظواهر به نظر مي رسيد متوفي همان ساناز است. وقتي پدر ساناز براي شناسايي دخترش به پزشکي قانوني رفت اعلام کرد جسد متعلق به ساناز است و شکي در آن وجود ندارد. آثار بر جاي مانده روي بدن ساناز نشان مي داد اين دختر مقدار زيادي موادمخدر تزريق کرده است، همچنين چندين بار به او تجاوز شده و آثار پارگي و کبودي هاي زيادي روي بدنش به چشم مي خورد. بنابراين پدر ساناز از ماموران درخواست کرد تا عاملان قتل فرزندش را پيدا کنند. بررسي هاي پليسي فاش کرد اين دختر از مدتي قبل با مردي جوان به نام حسام رابطه داشته و آخرين ملاقاتش نيز با وي بود.

وقتي حسام بازداشت شد به ماموران گفت: من با ساناز دوست بودم و شب حادثه هم او پيش من بود از من خواست به او مواد تزريق کنم من هم اين کار را کردم، اولين بار بود که مواد تزريق مي کرد. حالش بد شد به او گفتم در خانه بمان قبول نکرد و از من خواست او را بيرون ببرم من هم او را کنار پل مديريت در اتوبان چمران رها کردم و نمي دانم ديگر چه اتفاقي برايش افتاد. ماموران همچنين متوجه شدند بعد از رهاشدن ساناز کنار پل مديريت دو مرد جوان او را سوار خودرو کرده و با خود برده اند.

اين دو مرد که سروش و سهند نام دارند با تحقيقات فني انجام گرفته شناسايي و بازداشت شدند. آنها اعتراف کردند ساناز را به باغي بردند و به او تعرض کردند.

دو متهم گفتند: بعد از اينکه ساناز را سوار ماشين کرديم متوجه شديم حالش خوب نيست او اصلا نمي توانست صحبت کند. او را به باغي برديم و به او تجاوز کرديم. دختر حالش خوب نبود از ترس اينکه بميرد و روي دستمان بماند او را در همان جا رها کرديم بعد از چند ساعت وقتي برگشتيم متوجه شديم ساناز مرده است به همين دليل هم جسدش را کنار اتوبان چمران جايي که پيدا کرده بوديم رها کرديم.

سروش و سهند با تکميل تحقيقات و با توجه به شکايت اولياي دم به اتهام آزار جنسي و آدم ربايي و حسام به جرم تسبيب در قتل شبه عمد از سوي دادستاني مجرم شناخته و پرونده آنها براي رسيدگي به شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در ابتداي جلسه رسيدگي که ديروز در اين شعبه برگزار شد کاکولي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و بعد از دفاع از کيفرخواست، از دادگاه خواست تا متهمان را به مجازات قانوني محکوم کند.

سپس پدر مقتول در جايگاه حاضر شد. او که پزشک است و سال ها در پزشکي قانوني خدمت مي کرده در توضيح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: هر سه متهم در قتل فرزند من نقش داشتند و من درخواست مجازات براي هر سه نفر را دارم. دختر من دچار مشکل شخصيتي بود و من اين را از وقتي دخترم کوچک بود مي دانستم او دچار اختلال شخصيت مرزي بود.

همه چيز را کاملا سفيد يا کاملا سياه مي دانست. اختلال شخصيتش گاهي شدت مي گرفت اما دچار بيماري رواني نبود. دخترم به صورت ادواري داروي اعصاب استفاده مي کرد. مصرف مواد را هم به همين شکل انجام مي داد.

دخترم معتاد دايمي نبود بلکه تفنني مواد مصرف مي کرد به همين دليل هم من از حسام شکايت دارم. چون او بود که به دخترم مواد تزريق کرد هرچند به خواست خودش باشد اما تزريق وريدي تخصص مي خواهد و حسام اين تخصص را نداشته است. نکته دوم اينکه اگر فردي مصرف بيش اندازه مواد داشته باشد و در چند ساعت اول او را به بيمارستان برسانند تا 90درصد احتمال بهبودي اش وجود دارد، در حالي که حسام دخترم را به بيمارستان نرساند و او را کنار اتوبان رها کرد. همچنين سروش و سهند هم دخترم را در حالي که به گفته خودشان بدحال بوده و قدرت تکلم و راه رفتن نداشته از کنار اتوبان سوار ماشين خودشان کردند، به باغي بردند و به او تجاوز کردند.

همه مي دانند فردي که در آن حالت است وقتي دوبار مورد تجاوز قرار مي گيرد چه وضعيتي پيدا مي کند. اين تجاوز ها باعث شد، دخترم جانش را از دست بدهد. در اين هنگام قاضي از پدر ساناز پرسيد: متهمان گفته اند دخترت از سربرگ نسخه هاي شما استفاده مي کرد و دارو مي خريد اين واقعيت دارد؟پدر ساناز گفت: بله واقعيت دارد من چند باري متوجه اين کار دخترم شده بودم او سربرگ از کيفم برداشته و داروي ترامادول خريده بود. با او بابت اين کارش برخورد کردم اما از آنجايي که اختلال شخصيت مرزي داشت نمي توانستم زياد با او درگير شوم. در ادامه با توجه به مطرح شدن اتهام تجاوز از سوي دو نفر از متهمان، هيات قضات محاکمه را به صورت غيرعلني ادامه دادند. بعد از پايان جلسه رسيدگي، هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.

روزنامه شرق
 

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد