مزار خواهران گمنام بستان

کد خبر: 40501
|
15:36 - 1392/05/02
نسخه چاپی
آیا امروز اثری از آن مزار خواهران گمنام در بیابان های بین بستان و دهلاویه به چشم می‌آید یا نه؟! معلوم نیست چرا امروز دیگر از آن مکان و محل دفن خواهران گمنام هیچ اثری نمانده و حتی از آنها حرفی هم زده نمی‌شود؟!
به گزارش وبلاگستان اسلام آباد خبر،  حمید داود ابادی در وبلاگ خاطرات جبهه نوشت:
مقبره خواهران گمنام بستان را مشاهده می‌کردید که به دست نیروهای پلید بعثی می‌افتند، آنها را اسیر می‌کنند، به اردوگاه خود می‌برند، مورد شکنجه و آزار قرار می‌دهند و بعد از ضرب و جرح، زنده به گور می‌کنند. بعد از آزاد سازی این منطقه این جنایت بزرگ به وسیله یکی از اسرای عراقی فاش می‌گردد. این صحنه تکان دهنده‌تر از صحنه های قبل بود و غیرت و مبارزه را به اوج خود می رساند.
 





 

سال62 به اتفاق برادرم و جمعی از برادران در نزدیکی هویزه بر سر قبر خواهران گمنام رسیدیم. به خدا قسم وقتی به این منطقه رسیدیم تمام برادران شروع به گریه کردند و خاک آن محل را با دستان خود فشردند و با خدای خود عهد بستند تا انتقام خون این عزیزان را نگیرند از پا نخواهند نشست.
و آنچنان ناله سر می دادند و آنچنان زجه می زدند که هر کس از آنجا عبور می کرد فکر می کرد از اقوام نزدیک این مرحومین هستند.
و آنها خواهرانی اهل سوسنگرد و از روستای اطراف آن بودند و در میان آنها دختر بچه 7 ساله و پیرزن 70 ساله هم مشاهده می شد و این ها را باید همه مردم ایران در نظر داشته باشند که چه خونها در راه انقلاب ریخته شده و در همان سالها مراسمی بسیار با شکوه در مسجد بستان برایشان برگزار کردند.
 






گلستان‌ زینب‌: نام‌ دشتی‌ است‌ بین‌ راه‌ سوسنگرد ـ بستان‌، بعد ازپل‌ سابله‌. آرامگاه‌ بیش‌ از بیست‌ تن‌ از خواهران‌ شهیدی‌ که‌، حسب‌نقل‌، در هجوم‌ دشمن‌ بعثی‌ به‌ شهر مظلوم‌ بستان‌ در استان‌ خوزستان‌ به‌طرزی‌ فجیع‌ و ناجوان‌ مردانه‌ به‌ شهادت‌ رسیده‌اند و به‌ طور پراکنده‌ دراین‌ محل‌ دفن‌ شده‌اند.
 




تابستان 1363
یکی از روزها، کاروانی از خانواده‌ی شهدا برای بازدید از جبهه آمد. در آن میان چشمم به یکی از بچه-‌محل‌هایم خورد. «داود جعفری» همراه آن کاروان بود. از دیدن او خیلی خوشحال شدم. از برادر عبادی اجازه گرفتم و همراه آنها به مزار خواهران گمنام رفتم. آن‌طور که می‌گفتند، هنگامی که نیروهای عراقی شهر بستان و سوسنگرد را اشغال کرده بودند، اهالی شهر «حمیدیه» مقاومت زیادی از خود نشان داده بودند و حاضر نشده بودند از نیروهای متجاوز عراقی استقبال کنند. همین مسئله باعث ‌شده بود که عراقی‌های وحشی از آنها کینه به دل بگیرند و با هجوم به اهالی، بیش از 20 دختر جوان را اسیر کنند و به اردوگاه خود در نزدیکی بستان ببرند.
بعد از آن که در عملیات طریق‌القدس، شهر بستان و روستاهای اطراف آن آزاد شد، یکی از سربازان عراقی که در آن عملیات به اسارت ایرانی‌ها درآمده بود، ماجرای اسارت آن دخترها را لو داد و با حضور در منطقه، کنار اردوگاه تاکتیکی خودشان در حوالی رود سابله، محلی را نشان داد که پس از کند و کاو، پیکر بیش از 20 دختر که پس از آزار و اذیت فراوان، زنده به گور شده بودند، کشف شد. از آن زمان به بعد آن‌جا به نام «مزار خواهران گمنام» معروف شد.
کتاب از معراج برگشتگان – حمید داودآبادی – صفحه 411
 



و نمی دانم. آیا امروز اثری از آن مزار خواهران گمنام در بیابان های بین بستان و دهلاویه به چشم می آید یا نه؟!
معلوم نیست چرا امروز دیگر از آن مکان و محل دفن خواهران گمنام هیچ اثری نمانده و حتی از آنها حرفی هم زده نمی‌شود؟! 

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

    آخرین مطالب

    پربازدیدترین ها