جشن تولد 80 سالگي داوود رشيدي با حضور سيد محمد خاتمي و با رونمايي از نخستين جلد کتاب مجموعه آثار اين هنرمند، برگزار شد.
در مراسمي که شامگاه (سهشنبه 25 تير ماه) برگزار شد، سيد محمد خاتمي رئيس جمهوري پيشين کشورمان در جمع هنرمندان حاضر شد.
در اين برنامه که به همت مجلهي «بخارا» و با همکاري بنياد فرهنگي اجتماعي «ملت» برپا شد، هنرمنداني همچون علي نصيريان، مرضيه برومند، داريوش شايگان، اکبر زنجانپور، جعفر والي و هوشنگ گلمکاني درباره داوود رشيدي صحبت کردند.
در آغاز برنامه علي دهباشي سردبير و مدير مسئول مجلهي «بخارا» که اجراي برنامه را هم برعهده داشت حضور هنرمندان و رئيس دولت اصلاحات را خيرمقدم گفت.
سپس داريوش شايگان - نويسنده - بهعنوان يکي از دوستان نزديک داوود رشيدي، به عنوان اولين سخنران برنامه از سابقه دوستياش با او و تئاتر چند دهه پيش گفت.
نصيريان: داوود رشيدي يکي از ارکان موج نو تئاتر ما بود
سپس علي نصيريان ديگر هنرمند با سابقه تئاتر با اشاره به وضعيت تئاتر ايران در اوايل دهه 30 و شکلگيري جريان تازه تئاتري گفت: در آن دوره، تئاتري شکل گرفت که سبک و شيوهاش با تئاتر لالهزار تفاوت داشت. البته بعد از کودتاي 28 مرداد که تئاتر سعدي را آتش زدند ما جايي براي کارکردن نداشتيم و به هنرستان هنرپيشگي رفتيم و جريان نو تئاتر ايران از آنجا شروع شد.
اين کارگردان تئاتر ايران تصريح کرد: از طريق فهيمه راستکار با شاهين سرکيسيان که هنرمند ارمني بود، آشنا شديم. او تحصيل کرده تئاتر نبود اما به تئاتر زمان خودش آگاه بود و به ما شيوه اجرايي «استانيسلاوسکي» را آموزش داد و مساله تازهاي به نام احساس و الهام را مطرح کرد که مُتد تازهاي بود.
نصيريان يادآور شد: ما جوان بوديم و آرزوي کار داشتيم اما امکاناتي نبود.
وي با ارائه توضيحاتي درباره شکل گيري اداره هنرهاي دراماتيک در ايران يادآور شد: دهه 30 و 40 تعدادي از فرنگ رفتهها به ايران آمدند و به بدنه جوان تئاتر ما اضافه شدند. کساني مانند منوچهر انور ،خجسته کيا، حميد سمندريان، پري صابري و ... ما را با تئاتر روز دنيا آشنا کردند و در اين ميان داوود رشيدي بعد از حميد سمندريان از همه فعالتر بود.
نصيريان با اشاره به آغازهمکارياش با داوود رشيدي افزود: او براي دومين نمايشش به من پيشنهاد بازي داد و با هوشمندي که داشت متن بسيار خوبي را انتخاب کرد که با فضاي جامعه ما هماهنگ بود و پس از آن دوستي و همکاري ما شکل گرفت.
اين بازيگر با سابقه تئاتر ايران با تاکيد بر نقش فرنگرفتهها در تئاتر ايران و موج جديد آن يادآور شد: داوود رشيدي يکي از ارکان موج نو تئاتر ما بود. نمايش «در انتظار گودو»ي او نقطه عطف جدي در تئاتر ماست. اينکه يک جوان در آن زمان متني از بکت اجرا کند، اهميت بسيار دارد و داوود به شايستگي آن را اجرا کرد که نشان ميدهد از عمرش نهايت بهرهبرداري را براي خدمت به مردم و جامعه خود کرده است.
علي نصيريان در پايان سخنانش تاکيد کرد: داوود بايد از اين عمر راضي باشد چون به فرهنگ مملکت خدمت کرد و علاوه بر آن معلمي کرد و شاگردان بسيار خوبي داشت. ضمن اينکه مديريت هم کرد. هميشه راهگشا و دوست مهربان، خوب و با فرهنگي بوده است و من بسيار از او آموختم و اينجا لازم ميدانم بابت همه اين چيزها، تشکرم را تقديمش کنم.
اکبر زنجانپور: اي آقا چه روزگاري بود!
اکبر زنجانپور سومين سخنران برنامه در آغاز سخنانش گفت: وقتي آدمي به سن 70 و 80 سالگي ميرسد و عکسهايش را نگاه ميکند، ميبيند اين عکسها هيچ ربطي به عکسهاي 20 سالگياش ندارد و آدم نميداند کجا ايستاده است. اما در ذهنمان و در تنهايمان خود را دنبال ميکنيم.
او يادآور شد: روزي که داوود را ديدم جوان و سرحال بود و نمايشش «در انتظار گودو» شاهکار صحنه بود. ضمن اينکه در اولين فيلمش «فرار از تله» بازي بسيار قدرتمندي داشت.
زنجانپور در بخش پاياني صحبتش اضافه کرد: بچههاي بازيگري با عشق وافر سرگشتگي و گاه جنون ميآيند. همه ما با بدن و صداي خوب ميآييم و براي آيندهمان پر از شعف هستيم اما کم کم به جايي ميرسيم که ميگوييم «اي آقا چه روزگاري بود!»
هوشنگ گلمکاني منتقد با سابقه سينما نيز نکتهاي دربارهي تاثير داوود رشيدي در بازيگري سينما مطرح کرد و گفت: اولين بازيگران سينماي ايران تئاتريها و بچههاي راديو بودند، البته نگاه تئاتر ايران درآن سالها نوعي نگاه سنتي به نمايش بود و حتي چپها هم نگاهشان به تئاتر کلاسيک بود و هنوز تئاتر «آوانگارد» به ايران نيامده بود.
وي با اشاره به غلبه فيلمفارسي در دهه 30 و 40 يادآور شد: اين موضوع باعث شد تا تئاتريها که هنرمندان جديتري بودند از سينماي فيلمفارسي رويگردان شوند تا اينکه دوباره سال 48 با فيلم «گاو» موج نو سينماي ايران شکل گرفت و دوباره تئاتريها با سينما آشتي کردند.
اين منتقد با يادآوري بازي داوود رشيدي در فيلم «فرار از تله» به کارگرداني زنده ياد جلال مقدم تصريح کرد: مقدم خودش هم روحيه آوانگاردي داشت اما حضور رشيدي در فيلم او نقطه عطفي به شمار ميآمد. او از فرنگ آمده بود و نامش با «بکت» که از مظاهر تئاتر مدرن بود گره خورده بود. وقتي اولين عکسها و خبرهاي او در مطبوعات آن زمان منتشر شد، متوجه شدم در سينماي ايران دارد اتفاقي ميافتد چون وجهه روشنفکري او وزن بازيگري سينما را اضافه ميکرد و اين چنين بود که داوود رشيدي عيار بازيگري سينما را تغيير داد و وزن و اعتبار بيشتري به آن بخشيد.
خاطرهگويي جعفر والي
در ادامه برنامه جعفر والي ديگر هنرمند با سابقه تئاتر و سينما سخنان کوتاهي دربارهي داوود رشيدي مطرح کرد و گفت: چه سعادتي است آدم درباره دوست حرف بزند.
اين هنرمند که ساکن کانادا است يادآور شد: با داوود پيش از اينکه به ايران بيايد آشنا بودم چون با خانوادهاش نسبت دوري داريم، مادرم هميشه ميگفت: او رفته فرنگ که تئاتر بخواند.
جعفر والي با بيان خاطرهاي از يکي از همکاريهايش با داوود رشيدي افزود: ما در اداره تئاتر با يکديگر کار ميکرديم شوق فراواني داشتيم. اما امکاناتي نبود. من در يکي ازنمايشهاي او نقش دلقک را بازي کردم و آنقدراين نقش را دوست داشتم که دلم ميخواست پس از آن دلقک سيرک شوم.
برومند: داود رشيدي به گردن همهي ما حق دارد
مرضيه برومند ديگر هنرمند تئاتر و سينما نيز در ادامه اين برنامه به نقش داوود رشيدي در شکلگيري آثار تئاتري و سينمايي براي کودکان اشاره کرد و با لحن طنز هميشگياش گفت: من خواهر زن او هستم يا همان نون زير کبابش!
او با بيان خاطراتي از دوره کودکي و نوجواني و دوستياش با سوسن تسليمي اضافه کرد: در آن دوره ما در مدرسه تئاتر کار ميکرديم و به تدريج از راديو سردرآورديم و خواهرم احترام مجري تلويزيون شد. برنامه کودک اجرا ميکرد و خيلي محبوب بود و باعث افتخارمان شده بود.
برومند افزود: خواهرم احترام از همان بچگي برايمان الگو شد چون خيلي قشنگ شعر ميخواند. در آن دوره ناگهان بدون هيچ زمينهاي نام داوود رشيدي در مطبوعات مطرح شد. البته براي ما خيلي آدم دور از دسترسي بود.
او همچنين به آشنايياش با دکتر غلامحسين ساعدي اشاره کرد و يادآور شد: مطب دکتر ساعدي کنار مدرسه ما بود و پنجرهاش به کلاس ما باز ميشد اما ما نميدانستيم او همان «گوهر مراد» است و خيلي شيطنت ميکرديم و برايش شعر ميخوانديم تا اينکه مادربزرگ سوسن تسليمي مريض شد و سوسن او را پيش دکتر ساعدي برد و تازه ما فهميديم او همان «گوهرمراد» است. جالب اينجاست که او دوست صميمي داوود و شاهد عقد خواهرم بود.
مرضيه برومند با بيان خاطراتي از ازدواج خواهرش و داوود رشيدي ادامه داد: ناراحت بودم چون ميخواستم تئاتر بخوانم اما اگر کنکور قبول ميشدم ممکن بود ديگران فکر کنند، شوهرخواهرم براي من پارتي بازي کرده است.
اين هنرمند تئاتر ، سينما و تلويزيون داوود رشيدي را شوهر خواهري بسيار خوب و شيرين توصيف کرد که عيب بزرگش جرزني در بازيها است و سرخواهر زنهايش کلاه ميگذارد.
برومند سپس به نقش داوود رشيدي در سينما و تئاتر کودک اشاره کرد و يادآور شد: اين نقش او تا به حال مغفول مانده و شايد بسياري از شما ندانيد، اگر امروزه تلويزيون براي بچهها برنامه دارد و اگر سينماي کودک به مفهوم امروزياش داريم، مرهون داوود رشيدي است.
کارگردان سريال «آبپريا» توضيح داد: سال 51 نخستين گروه تئاتر کودک را در کانون پرورش فکري تاسيس کرديم که کارگردان ما «دان لافون» هنرمندي از آمريکا بود به مدت دو سال آثار بسيار خوب و تاثير گذاري در کانون اجرا کرديم اما متاسفانه اتفاقاتي افتاد که مورد تاييد ما نبود. آن زمان هم بلاهاي زيادي سر ما آمد، نمايشهايمان سانسور مي شد و اجازه نداشتيم برخي از نمايشنامههاي موردعلاقهمان را کار کنيم. ضمن اينکه به شکل لباسهايمان معترض بوديم. بنابراين استعفا داديم و از کانون بيرون آمديم. همه ما شرايط بسيار سختي داشتيم و در اين دوره داوود رشيدي که مسئول واحد نمايش بود، دفتري را براي ما فراهم کرد.
مرضيه برومند يادآور شد: در دوره مديريت او بود که سريالهايي همچون «سلطان صاحبقران»،«دايي جان ناپلئون»،«قصههاي مثنوي»،«خانه به دوش»،«تلخ و شيرين» و ... ساخته شد. او آن دوره فکر کرد زمان آن رسيده که گروهي در تلويزيون براي بچهها برنامه بسازد و تئاتر هم اجرا کند به همين دليل شرايط کار را براي ما فراهم کرد و در آن دوره برنامههاي بسيار خوبي ساخته شد.
او ادامه داد: اگر بعد از انقلاب برنامه کودک ساخته شد سابقهاش به پيش از انقلاب بر ميگردد و داوود رشيدي به گردن همه ما حق دارد و من به جاي همه بچهها از او تشکر ميکنم.
همچنين علي دهکردي به عنوان نمايندهاي از انجمن بازيگران خانه سينما بيانيهاي را از سوي اين انجمن خواند و با تبريک تولد داوود رشيدي گفت: استاد رشيدي از بدو فعاليت خانه سينما هميشه در کنار انجمن بازيگران بوده و در بسياري از دورهها رياست انجمن را برعهده داشته است.
سپس اتابک نادري مدير جديد مجموعه تئاتر شهر نيز با تبريک تولد داوود رشيدي، هديهاي را از سوي همه بچههاي تئاتر شهر به او ارائه کرد و گفت: من با شما فاصله سني زيادي دارم ولي برايم افتخار زيادي است که بعد از سمت جديدم در مجموعه تئاتر شهر برايم کارت تبريک فرستاديد و روي آن نوشتيد دوست عزيزم.
تشکرهاي متفاوت داود رشيدي از حاضران
به گزارش ايسنا، در بخش پاياني برنامه داوود رشيدي روي صحنه آمد و در سخناني خودماني گفت: چه بگويم به ما بازيگران بايد متن بدهند تا چند روز بر روي آن کار کنيم و بعد بتوانيم حرف بزنيم اما حرف زدن في البداهه را بلد نيستم فقط ميتوانم بگويم از همه دوستانم و همه حاضران شرمندهام.
او خاطرات بامزهاي از دوستانش تعريف کرد و خطاب به محمود بصيري که از هنرمندان حاضر در برنامه بود، گفت: او خيلي با نمک و شيرين و صميمي است، بعضي از وقتها ماشين مرا ميگرفت که روغنش را عوض کند اما چهار پنج روز طول ميکشيد تا آن را برگرداند و من ميديدم تا بندرعباس رفته و آمده است.
رشيدي خطاب به علي نصيريان گفت: از دوست بزرگوارم که هميشه جدي است و بسيار منضبط و محترم و پيگير بسيار تشکر ميکنم. از نان زير کباب هم تشکر ميکنم از دخترم ليلي و پسرم دکتر فرهاد که مايه افتخارم است و جايزه بزرگ بينالمللي برده است هم، متشکرم.
داوود رشيدي همچنين خطاب به داريوش شايگان گفت: قربونت بروم چه خاطراتي داشتيم و چه سفرهايي رفتيم.
او سپس يکي از خاطراتشان را تعريف کرد.
در بخش پاياني اين برنامه جلد اول مجموعه نوشتهها و ترجمههاي داوود رشيدي که به کوشش محمد علي منصوري گردآوري شده رونمايي شد.
سپس داوود رشيدي در ميان اعضاي خانوادهاش احترام برومند، ليلي و فرهاد فرزندانش نوه و عروسش کيک تولدش را بريد.
احترام برومند از همه حاضران قدرداني کرد و از بنياد موقوفات دکتر محمود افشار، بنياد ملت، مجله بخارا و علي دهباشي، قدرداني کرد.
ليلي رشيدي کيک تولد پدرش را بريد و سپس جام نقرهايکار هنرمندان تبريز از طرف موسسه «ملت» به اين هنرمند تقديم شد.
حاضران براي داوود رشيدي شعر تولد، تولدت مبارک را خواندند.
در حاشيه:
جشن تولد داوود رشيدي با حضور هنرمنداني همچون ناهيد توسلي، داريوش اسدزاده، حبيب رضايي ، محمدعلي سپانلو، محمدرضا اصلاني، الهام پاوه نژاد، غلامرضا موسوي، عادل بزدوده، سروش صحت، مريم معترف، مهدي فخيمزاده، بهرام شاه محمدلو، نگار اسکندرفر، مسعود رايگان ، امير اثباتي، سودابه فضايلي،نظام کيايي و ... برگزار شد.
اين برنامه صد و بيست و ششمين شب مجله بخارا با نام «شب داوود رشيدي» بود.
پس از ورود سيد محمد خاتمي به اين برنامه، حاضران با کف زدن بسيار به رئيس دولت اصلاحات خوشآمد گفتند. رئيس جمهوري پيشين کشورمان همانطور که از قبل اطلاع داده بود بعد از اولين سخنراني، مراسم را ترک کرد که رفتن او هم با تشويق هنرمندان همراه شد.
دراين برنامه دو فيلم از ساختههاي رسول صدرعاملي و شهرام عليدي درباره داوود رشيدي پخش شد.
قرار بود عزتالله انتظامي نيز يکي از سخنرانان برنامه باشد اما به دليل پا درد نتوانست در اين برنامه حاضر شود و متن کوتاهي خطاب به رشيدي نوشته بود که خوانده شد.
همچنين قرار بود دکتر محمدرضا عارف در اين برنامه حضور داشته باشد که او هم نتوانست بيايد و فرزندش حميدرضا پيام او را آورد و هديهاي نيز به داوود رشيدي اهدا کرد.
احمد مسجد جامعي وزير پيشين فرهنگ و ارشاد اسلامي در اواسط برنامه به اين جمع اضافه شد.
ایسنا
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد