به گزارش اسلام آباد خبر ،ستاره جعفری، متولد ۱۳۷۰، کارشناس ارشد روانشناسی، نویسنده، ویراستار و صنعتگر است. او هماکنون بهعنوان مسئول فنی و روانشناس در مرکز اختلالات رشدی و هوشی یاوران مهر اسلامآبادغرب، تحت نظارت اداره بهزیستی فعالیت میکند. در این گفتوگو، از تجربههای نویسندگی، دغدغههای فکری و مسیر حرفهایاش برایمان میگوید.
از چه زمانی نویسندگی را آغاز کردید؟علاقهام به نوشتن از کودکی شکل گرفت. در مسابقات داستاننویسی شرکت میکردم و نوشتن برایم یک پناهگاه ذهنی بود. اما مسیر حرفهای نویسندگیام از سال ۱۳۹۵ آغاز شد و اولین کتابم در سال ۱۳۹۸ منتشر شد.
الگوی نوشتاری روزانهتان چگونه است؟نوشتن برای من تمرینی ذهنی و ضرورتی درونی است. با وجود مشغلههای کاری، تلاش میکنم نوشتن را در برنامه روزانهام بگنجانم. معمولاً بین ساعت ۵ تا ۷ صبح مینویسم؛ سکوت آن ساعات، قوه خیال را تقویت میکند و ذهنم را در حالت روایتگری نگه میدارد.
شخصیتهای داستانیتان از کجا الهام میگیرند؟الهام من از مشاهده تضادهای رفتاری اطرافیان، تجربههای شخصی و بنمایههای روانشناسی نشأت میگیرد. گاهی یک نگاه یا مکالمه ساده، جرقه خلق یک شخصیت میشود. در حرفه روانشناسی، یاد گرفتهام شنوندهای دقیق باشم و به جزئیاتی توجه کنم که شاید دیگران نادیده بگیرند.
چگونه بین روایت داستانی و پیامهای فکری تعادل برقرار میکنید؟داستان باید هم پاسخ بدهد و هم سوال ایجاد کند. پیامها باید از دل روایت بیرون بیایند، نه تحمیل شوند. علوم روانشناسی، فلسفه و جامعهشناسی به من کمک میکنند تا از قضاوتهای سطحی دور بمانم و روایت را متعادل و چندلایه بسازم.
سبک نوشتاریتان چگونه شکل گرفت و آیا تغییر کرده؟در ابتدا تحت تأثیر ادبیات کلاسیک اروپایی و ایرانی بودم و به رئالیسم گرایش داشتم. اما با گذر زمان، سبک من تلفیقی شد و رگههای روانشناسی در آن پررنگتر گردید. هدفم سادهسازی مفاهیم پیچیده روانشناختی در قالب داستانی جذاب برای مخاطب عام است.
چقدر به بازنویسی و ویرایش اهمیت میدهید؟ویرایش برایم بخش جداییناپذیر نویسندگی است. هر کتاب را چند مرحله بازنویسی میکنم: ساختاری، زبانی و جزئیاتی. آثارم را خودم ویرایش میکنم و دورههای ویراستاری را گذراندهام تا به این مهم مسلط باشم.
نقش زبان و واژگان در انتقال احساسات برایتان چقدر مهم است؟زبان برای من فقط ابزار نیست، بلکه ساختاری برای انتقال دقیق احساسات است. به واژگان، کنایات و ریتم جملهبندی بسیار توجه دارم. از فرهنگهای بومی و گویشهای محلی بهره میبرم تا داستانهایم چندلایه و غنی باشند.
هنگام نوشتن، مخاطب خاصی را در ذهن دارید؟در مرحله اول، نوشتن برایم درونی است. اما در بازنویسی، مخاطب آرمانیام را تصور میکنم؛ کسی که حاضر است برای کشف لایههای داستان، وقت بگذارد. این تعهد به مخاطب باعث میشود در مسیر رشد فکریام ثابتقدم باشم.
بازخورد مخاطبان چقدر در مسیر نویسندگیتان تأثیر داشته؟بازخوردها برایم بسیار ارزشمندند. اگر صادقانه باشند، به من کمک میکنند نقاط ضعفم را بشناسم. بازخوردهای مثبت انگیزهام را دوچندان کردهاند و باعث شدهاند ارتباط عمیقتری با مخاطبانم برقرار کنم.
آیا تجربهای از برداشت متفاوت مخاطب از کتابتان داشتهاید؟بله، و همین تفاوتهاست که نویسنده را رشد میدهد. وقتی مخاطب از زاویهای متفاوت به داستان نگاه میکند، نشان میدهد اثر از آنِ نویسنده نیست، بلکه به تعداد خوانندگان، مفسر دارد.
بزرگترین چالشتان در مسیر چاپ کتاب چه بود؟در چاپ اولین کتاب، وسواس کمالگرایی داشتم و بارها بازنویسی کردم. اضطراب از خوب نبودن اثر، مانع پیشرفتم بود. اما پس از چاپ و دریافت بازخوردهای مثبت، این وسواس فروکش کرد و حالا به رشد تدریجی خودم در طول زمان افتخار میکنم.
چه توصیهای برای نویسندگان جوان دارید؟نویسندگی مثل دوی ماراتن است؛ نیاز به صبر و استقامت دارد. ترس از نوشتن و کمالگرایی دو مانع بزرگاند. توصیهام این است که بنویسند، تجربه کنند، بخوانند و از اشتباه نترسند. سبک شخصی در گذر زمان شکل میگیرد.
اگر به گذشته برگردید، چه تغییری در اولین کتابتان میدادید؟ آرامتر پیش میرفتم و به صحنهها عمق بیشتری میدادم. حالا از شکستن قواعد و تجربه فرمهای جدید لذت میبرم و نوشتن برایم راهی برای رشد فردی شده است.
پایان گفتوگو:
ستاره جعفری با نگاهی ژرف و قلمی متعهد، نشان میدهد که نویسندگی تنها خلق داستان نیست، بلکه سفریست به درون انسان، برای فهم، رشد و همدلی. روایتهای او پلیست میان روانشناسی و ادبیات؛ پلی که مخاطب را به تأمل، تجربه و تحول دعوت میکند.
نویسنده: فریبا مرادپناه

نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد