گروهی بر این باورند که گاهی لازم میآید، برخی امور کاملاً بدیهی را به یکدیگر یادآوری کنیم. خاصیت چنین اموری به طور طبیعی آن است که در لحظه، بدیهی به نظر می رسد، اما پس از مدتی وضعیت فرق میکند. موضوع این چند سطر در باره گرانیها و این زلزله چند هفته اخیرعلیه قیمتهاست.
ممکن است حتی یک تن را نتوان یافت که گرانیهای عجیب وغریب که بیشتر از یک سال پیش به طور جهشی آغاز شد را فراموش کرده باشد. یادتان هست؟ قیمتها میتاختند. طوری که مثلاً طلا در همه جای جهان ارزان و در ایران ما گران میشد. یک روز خودرو، یک روز ارز، یک روز مرغ، یک روز آهن و یک روز دارو گران میشد. اصلا سنگ روی سنگ بند نبود. آن روزها همه از هم می پرسیدند، این وضع تا کجا ادامه خواهد یافت؟ میپرسیدند آیا این اوضاع کاذب است یا به دنبال یک فرایند منطقی وضع این گونه شده؟ لابد یادتان هست؛ رسانهها هر روز از تشکیل یک ستاد یا یک کمیسیون برای متوقف کردن روند گرانیها خبر میدادند. تا همین اواخر هم هیچ اقدامی برای مهار گرانیها فایده نمیکرد. آن اولین روزها پاسخ، معمولاً آن بود که گرانیها حباب است، اما این اواخر دیگر کمتر کسی قبول می کرد که قیمتها به طور دروغین دارد بالا میرود، بلکه خیلیها خیلی قاطعانه معتقد بودند آن روند حالاحالاها ادامه خواهد یافت، حتی امر بر شماری از کارشناسان هم مشتبه شده بود.
در این میان عالمان اقتصاد از همان آغاز تا همین اواخر با ذکر یک علت دقیق، قاطعانه معتقد بودند آن وضعیت، نتیجه یک فرایند منطقی است. آن علت دقیق موضوع اصلی بحث ماست. در مقابل گروهی هم بودند که علل دم دستی میتراشیدند. اینها با سهولت از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میکردند. از جمله این دلایل غیر دقیق و بهانه جوییها، موضوع تحریمها بود یا اینکه میگفتند جریانها و دانهدرشتهایی هستند که اوضاع را با زدوبند به سوی افسار گسیختگی قیمتها کشاندهاند و...
جالب است، این روزها هم که قیمتها در مسیر سقوط است همان پرسش مطرح است. واکنش مثبت بازار سکه و ارز به تحول اجتماعی - سیاسی انتخابات همچنان ادامه دارد و حتی در روزهای اخیر تشدید شده است. هستند ناظران آگاهی که با شجاعت مطرح میکنند روند سقوط قیمتها بتدریج به دیگر بخشهای اقتصادی بخصوص مسکن و بازار کالاهای پر مصرف هم سرایت خواهد کرد. حالا هم همه از هم میپرسند: این روند آیا کاذب نیست؟ از قضا پاسخ عالمان اقتصاد به این نوع پرسشها نیز با ذکر یک علت دقیق این است: روند کاهش قیمتها طبیعی و منطقی است.
یعنی علتی وجود دارد که به گرانیها و هم سقوط قیمتها یا دست کم توقف گرانیها ربط دارد. این علت دقیق چیست؟ لابد آن قدر مهم هست که تاثیر خود را تا مرکز سفره مردم هم بر جای میگذارد. آن قدر مهم هست که همین دوسه رو پیش رئیسکل بانک مرکزی شجاعانه و صادقانه اذعان کرد حرکت معکوس برابری دلار در برابر ریال و کاهش نرخ طلا ربطی به تصمیمات و اقدامهای دستگاه اقتصادی دولت ندارد. او درست میگوید، زیرا آن علت دقیق بزرگتر از آن است که زیر سایه بخشنامهها و دستورالعملهای بانک مرکزی و وزارت اقتصاد قرار بگیرد. برای توضیح آن علت دقیق باید بدانیم که عالمان اقتصاد گرانی یا سقوط قیمتها در شرایط بیشتر از یک سال پیش تا کنون در ایران را تحولاتی با عنوان واکنشهای هیجانی میشناسند. برای همین آنها هم التهاب در بازار را که خوشبختانه ما از آن رها شدهایم، و هم فروافتادن قیمتها از قلههای گرانی را منطقی و طبیعی میدانند. جالب است مردم ما در حدود 15 ماه گذشته تا کنون اهمیت واکنشهای هیجانی را به خوبی درک و لمس کردهاند. ما حالا خوب میدانیم که زیر بار تحریم اگر و فقط اگر یک مقام بلند پایه توی مجلس فیلم نشان ندهد و از خط و نشان کشیدنهایی که بر بستر مجادلات بیهوده سیاسی استوار بود، خبری نباشد از واکنشهای هیجانی هم خبری نخواهد بود. ما حالا میدانیم بدون هزینه و بخشنامه فقط با پاک کردن فکر ایجاد هیجان بیهوده در جامعه، حتی یک شبه میتوان بلایی بزرگ را مرتفع ساخت. بلایی که نوسانها یا بهتر است گفت جهش قیمت ارز و طلا تا مرکز سفره مردم فرو ریخت و مصایبی دردناک بر مردم مستولی ساخت. بلایی با یک یا چند سخنرانی و مجادله بیهوده بروز کرد و بعد با یک انتخاب در منش سیاسی مردم رفع و دفع شد؛ حالا موضوع این است،آیا بیماریهای اقتصادی هم با همین نسخه درمان می شود؟ بیگمان نه. واضحترین دلیل آن است که امید، قدرت تحمل را بالا میبرد، درد را محو نمیکند. سخن آن است که اینک نوبت تحمل است. تحمل یعنی مراقبت از آرامشی که در کشور به وجود آمده است. ما باید مراقب باشیم. مراقب باشیم مجادله بیهوده به وجود نیاید. باید بدانیم که اگر فردا فهرست کابینه با برخی سهمخواهیها مغایرت داشت، ناگهان مجادلات بیهوده بروز نکند. آیا براستی ما از پسِ مراقبت از آرامش امروز برمیآییم؟ به قول یک عالم اقتصاد: هیجانات اقتصادی اخیر را باید مدیریت کرد و به عبارتی کم کم تدبیر و برنامه ریزی جایگزین هیجان در بازار شود؛ چه بسا در صورت عدم مدیریت این هیجانات، شرایط بار دیگر به حالت قبل بازگردد. خوشبختانه موج حضور گسترده در انتخابات و استقبال مقامات و گروههای سیاسی از نتیجه انتخابات فرصت بی سابقه و مغتنمی را برای بازگشت ثبات و آرامش به اقتصاد کشور ایجاد کرده که باید نهایت بهره برداری را از آن کرد.
ممکن است حتی یک تن را نتوان یافت که گرانیهای عجیب وغریب که بیشتر از یک سال پیش به طور جهشی آغاز شد را فراموش کرده باشد. یادتان هست؟ قیمتها میتاختند. طوری که مثلاً طلا در همه جای جهان ارزان و در ایران ما گران میشد. یک روز خودرو، یک روز ارز، یک روز مرغ، یک روز آهن و یک روز دارو گران میشد. اصلا سنگ روی سنگ بند نبود. آن روزها همه از هم می پرسیدند، این وضع تا کجا ادامه خواهد یافت؟ میپرسیدند آیا این اوضاع کاذب است یا به دنبال یک فرایند منطقی وضع این گونه شده؟ لابد یادتان هست؛ رسانهها هر روز از تشکیل یک ستاد یا یک کمیسیون برای متوقف کردن روند گرانیها خبر میدادند. تا همین اواخر هم هیچ اقدامی برای مهار گرانیها فایده نمیکرد. آن اولین روزها پاسخ، معمولاً آن بود که گرانیها حباب است، اما این اواخر دیگر کمتر کسی قبول می کرد که قیمتها به طور دروغین دارد بالا میرود، بلکه خیلیها خیلی قاطعانه معتقد بودند آن روند حالاحالاها ادامه خواهد یافت، حتی امر بر شماری از کارشناسان هم مشتبه شده بود.
در این میان عالمان اقتصاد از همان آغاز تا همین اواخر با ذکر یک علت دقیق، قاطعانه معتقد بودند آن وضعیت، نتیجه یک فرایند منطقی است. آن علت دقیق موضوع اصلی بحث ماست. در مقابل گروهی هم بودند که علل دم دستی میتراشیدند. اینها با سهولت از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میکردند. از جمله این دلایل غیر دقیق و بهانه جوییها، موضوع تحریمها بود یا اینکه میگفتند جریانها و دانهدرشتهایی هستند که اوضاع را با زدوبند به سوی افسار گسیختگی قیمتها کشاندهاند و...
جالب است، این روزها هم که قیمتها در مسیر سقوط است همان پرسش مطرح است. واکنش مثبت بازار سکه و ارز به تحول اجتماعی - سیاسی انتخابات همچنان ادامه دارد و حتی در روزهای اخیر تشدید شده است. هستند ناظران آگاهی که با شجاعت مطرح میکنند روند سقوط قیمتها بتدریج به دیگر بخشهای اقتصادی بخصوص مسکن و بازار کالاهای پر مصرف هم سرایت خواهد کرد. حالا هم همه از هم میپرسند: این روند آیا کاذب نیست؟ از قضا پاسخ عالمان اقتصاد به این نوع پرسشها نیز با ذکر یک علت دقیق این است: روند کاهش قیمتها طبیعی و منطقی است.
یعنی علتی وجود دارد که به گرانیها و هم سقوط قیمتها یا دست کم توقف گرانیها ربط دارد. این علت دقیق چیست؟ لابد آن قدر مهم هست که تاثیر خود را تا مرکز سفره مردم هم بر جای میگذارد. آن قدر مهم هست که همین دوسه رو پیش رئیسکل بانک مرکزی شجاعانه و صادقانه اذعان کرد حرکت معکوس برابری دلار در برابر ریال و کاهش نرخ طلا ربطی به تصمیمات و اقدامهای دستگاه اقتصادی دولت ندارد. او درست میگوید، زیرا آن علت دقیق بزرگتر از آن است که زیر سایه بخشنامهها و دستورالعملهای بانک مرکزی و وزارت اقتصاد قرار بگیرد. برای توضیح آن علت دقیق باید بدانیم که عالمان اقتصاد گرانی یا سقوط قیمتها در شرایط بیشتر از یک سال پیش تا کنون در ایران را تحولاتی با عنوان واکنشهای هیجانی میشناسند. برای همین آنها هم التهاب در بازار را که خوشبختانه ما از آن رها شدهایم، و هم فروافتادن قیمتها از قلههای گرانی را منطقی و طبیعی میدانند. جالب است مردم ما در حدود 15 ماه گذشته تا کنون اهمیت واکنشهای هیجانی را به خوبی درک و لمس کردهاند. ما حالا خوب میدانیم که زیر بار تحریم اگر و فقط اگر یک مقام بلند پایه توی مجلس فیلم نشان ندهد و از خط و نشان کشیدنهایی که بر بستر مجادلات بیهوده سیاسی استوار بود، خبری نباشد از واکنشهای هیجانی هم خبری نخواهد بود. ما حالا میدانیم بدون هزینه و بخشنامه فقط با پاک کردن فکر ایجاد هیجان بیهوده در جامعه، حتی یک شبه میتوان بلایی بزرگ را مرتفع ساخت. بلایی که نوسانها یا بهتر است گفت جهش قیمت ارز و طلا تا مرکز سفره مردم فرو ریخت و مصایبی دردناک بر مردم مستولی ساخت. بلایی با یک یا چند سخنرانی و مجادله بیهوده بروز کرد و بعد با یک انتخاب در منش سیاسی مردم رفع و دفع شد؛ حالا موضوع این است،آیا بیماریهای اقتصادی هم با همین نسخه درمان می شود؟ بیگمان نه. واضحترین دلیل آن است که امید، قدرت تحمل را بالا میبرد، درد را محو نمیکند. سخن آن است که اینک نوبت تحمل است. تحمل یعنی مراقبت از آرامشی که در کشور به وجود آمده است. ما باید مراقب باشیم. مراقب باشیم مجادله بیهوده به وجود نیاید. باید بدانیم که اگر فردا فهرست کابینه با برخی سهمخواهیها مغایرت داشت، ناگهان مجادلات بیهوده بروز نکند. آیا براستی ما از پسِ مراقبت از آرامش امروز برمیآییم؟ به قول یک عالم اقتصاد: هیجانات اقتصادی اخیر را باید مدیریت کرد و به عبارتی کم کم تدبیر و برنامه ریزی جایگزین هیجان در بازار شود؛ چه بسا در صورت عدم مدیریت این هیجانات، شرایط بار دیگر به حالت قبل بازگردد. خوشبختانه موج حضور گسترده در انتخابات و استقبال مقامات و گروههای سیاسی از نتیجه انتخابات فرصت بی سابقه و مغتنمی را برای بازگشت ثبات و آرامش به اقتصاد کشور ایجاد کرده که باید نهایت بهره برداری را از آن کرد.
منبع:قدس آنلاین
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد