گزینه آیت الله مهدوی در انتخابات کدام کاندیدا بود؟

کد خبر: 25283
|
15:33 - 1392/04/01
نسخه چاپی
ر سال جاری، اجماع اصولگرایانه برای از دست ندادن قدرت، هیچ گاه شکل نگرفت و اصولگرایان بازی را که به گمان خود ‌خواهند برد، واگذار کردند.

سخنان منتشره از سوی مصطفی میر‌لوحی، رئیس دفتر آیت‌الله مهدوی کنی و نگاهی به گذشته، نشان می‌دهد که این بار بزرگان اصولگرا ـ که بنا بود برای اصولگرایان، ائتلاف‌ساز و کاندیدای واحد‌ساز، باشند‌ ـ نتوانستند از زیر سایه ائتلاف‌های اصولگرایان بیرون آیند و آنان در این نوبت، در زمین کاندیداهای اصولگرا بازی کردند.

به گزارش «تابناک»، اصولگرایان در فعالیت‌های انتخاباتی سال جاری، پیش از آنکه بزرگانشان ورود کنند، خود دو ائتلاف درست کردند؛ ائتلافی پنج نفره و سه نفره.

ائتلاف پنج نفره باهنر، متکی، پور محمدی، ابوترابی و آل اسحاق ـ که در واکنش به ائتلاف سه نفره که آنان را وارد بازی نکرده بود ـ شکل گرفت، خیلی زود تکلیفش مشخص شد. این ائتلاف ابوترابی را کاندیدای خود کرد؛ البته وی پیش از اعلام صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان از رقابت انصراف داد و منوچهر متکی، دیگر عضو این ائتلاف هم که ‌انفرادی کاندیدا شده بود، از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد.

بنابراین، اصولگرایان ماندند و یک ائتلاف سه نفره که قول و قرار‌ها با هم گذاشته بودند؛ ائتلافی که از اخلاق و معنویت سخن می‌گفت؛ ائتلافی که دغدغه‌اش نه قدرت که پیشرفت ایران و پیروزی اصولگرایان بود؛ ائتلافی که از روی صدق و خلوص بنیان نهاده شده بود! هنوز افکار عمومی دستان در هم گره شده سه عضو ائتلاف را فراموش نکرده‌اند!

بزرگان اصولگرا بناچار خود را در میان حمایت ‌یکی از اعضای این ائتلاف دست‌ بسته یافتند و همه پتانسیل اصولگرایی را در این سه نفر خلاصه کردند و متأسفانه ظرفیت بزرگ نیروهای ارزشمدار را فدای این ائتلاف سه نفره کردند؛ ائتلافی که تا ه‌اکنون نیز مشخص نشده ‌که ملاک انتخاب یک نفر از میانشان نظر‌سنجی بوده، یا میزان مقبولیت از سوی خواص؟!

در این میان، با آمدن سعید جلیلی، دیگر اجماع‌سازی برای سران سخت شد، چرا که جامعه مدرسین، نشانه‌هایی در حمایت از ولایتی رو کرده بود. برخی گمان می‌کردند چون سعید جلیلی، دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) ‌و رئیس ستاد انتخاباتی وی بردارزاده آیت‌الله مهدوی است، آیت‌الله مهدوی از وی حمایت خواهد کرد و قالیباف هم چون مدعی بود ‌در نظر سنجی‌ها بیشترین اقبال را دارد، او باید گزینه نهایی ائتلاف باشد.

سرانجام همین سه نفر (ولایتی، قالیباف و جلیلی) ماندند و با هم رقابت کردند و البته چنان شکستی هم خوردند که کمتر کسی را تمایلی برای باور آن بود.

درس انتخابات سال جاری برای اصولگرایی و افرادی که تلاش برای وحدت دارند، چند نکته ساده بود:
نخست اینکه بزرگان اجماع ساز نباید خود اسیر افرادی شوند که بناست از آنان پیروی کنند. بزرگان اصولگرایی خود اسیر یک ائتلاف سه نفره شدند! در حالی که در جریان اصلاحات صحنه به گونه‌ای مدیریت شد که‌ فردی که اتفاقا سابقه حضور در جامعه روحانیت را داشت، با هدف برآورده کردن کف مطالبات جریان اصلاح طلبان ‌حمایت شد و معاون اول دولت اصلاحات، به نفع او کنار رفت و این هنر بزرگان این جریان بود که اسیر چینش‌های شخصی انتخاباتی نشدند و البته کامیاب هم شدند.

دومین نکته برای بزرگان اصولگرایی، شفاف‌سازی در هنگامه انتخابات است. در هنگام انتخابات باید شفاف بود و حرف آخر را رک و بدون تعارف زد. اگر بنا بر حمایتی است، ‌باید آشکارا باشد. نمی‌توان وسط ایستاد و انتظار پیروزی را هم داشت.

نکته جالب اینجاست که در اردوگاه اصولگرایان، به تدریج شفاف‌سازی ‌و مسائل مشخص می‌شود. به راستی در زمان انتخابات، مردمی که طرفدار اصولگراها هستند و نظر آیت‌الله مهدوی را نیز می‌پذیرند، چگونه باید متوجه می‌شدند که وی طرفدار سعید جلیلی از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه نیست؟ وقتی برادرزاده آیت‌الله مهدوی ریاست ستاد سعید جلیلی را بر عهده می‌گیرد و آیت‌الله هم سکوت می‌کند، طبیعتا مردمی که بناست بنا به نظر آیت‌الله تصمیم بگیرند، به این نتیجه می‌رسند که آیت‌الله حامی جلیلی است؛ موضوعی که به تازگی عکس آن اعلام شده است!

مردم از کجا بدانند که ولایتی هم گزینه آیت‌الله مهدوی نبوده و در این میان، قالیباف گزینه‌ای بوده که آیت‌الله مهدوی بر اساس مکانیسم، او را کاندیدای نهایی اصولگرایان می‌دانسته است؟!

سومین نکته که بزرگان اصولگرایی به آن بی‌تفاوت بودند، کم‌توجهی به پتانسیل عظیم نیروهای خلاق، با برنامه و ارزش‌مداری بود که وابسته قدرت و ثروت نبودند، ولی مورد بی مهری قرار گرفتند. در حالی که جریان اصلاحات می‌تواند یک عضو از جامعه روحانیت را به رغم حضور چندین ساله وی در این تشکل، نماینده خود کند، چرا جریان اصولگرایی نمی‌تواند از پیله خود‌تنیده درآید‌ و ظرفیت عظیم مردمی را که ارزش‌مدارند، ولی در مدار جناح اصولگرایی نیستند، جذب خود کند؟

نکته پایانی که می‌توان در این باره گفت، این ‌که چگونه طیف اصولگرایی، علت اصلی شکست خود را عدم اجماع می‌داند، در حالی که دیده می‌شود در میان بزرگان و سران اصولگرایی نیز اجماع و اتفاق نظر نیست؟!
 
منبع:تابناک

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد