یادداشت/درد را ازهرطرف بنویسی درد است!

بساط فرهنگ برچیده می شود!؟

کد خبر: 72864
|
16:05 - 1392/07/20
نسخه چاپی
بساط فرهنگ برچیده می شود!؟
تالارشهرداری اسلام آبادغرب تنها سالن فرهنگی هنری شهر در مسیر واگذاری به یک آشپز جهت مراسمات جشن و عزا است.
چشم که باز می کنی زندگی معمول همیشه را میبنی ،و تنها چیزی که به آن فکر نمی کنی فرایند تحول و قدمی رو به جلو است ،عجیب است شهر سردرگم ما اینچنین سرگشته و دربدر عازم کدام مقصد است، جالب است ما در همین اسلام آبادخودمان درگفتار و کاغذ بازی سه برابر وزن ژاپنی ها مصرف داریم در عمل یک چهارم افغانستان هم نیستیم!!!،چقدر شکوایه چقدر گلایه مردم درهم آمیخته ای که این روزا سرشان را به سنگ می کوبند،تاوان کدام گناه نکرده را پس میدهند،بارها گفته ایم مردم ما در اسلام آبادغرب اگر سکوت میکنند در مقابل اتفاقات عجیب و غریب شهرشان و مطالبه ای ندارند سکوتشان معنادار است ،خسته اند !خسته از اینکه همه در این شهر آنها را ابزار پروژه های خود کرده اند...و این روند همیشگی منت بر سرمردم بدون آنکه منافع عمومی را در راهی که پیش گرفته اند بسنجند؟چگونه است که اسلام آباد به جایی رسید که صندوق تجارت بعضی ها شد،وهرکسی هوای ماشین آنچنانی و خانه های ویلایی و سفرهای اروپایی را در خیال خود می پروراند.با اسکانی کوتاه در اسلام آباد به رویا هایش می رسد و به قول معروف بار خود را میبندد و میرود و در مقابل مردمی می مانند که چشم دوخته اند به چندرغازیارانه ماهانه ودر تمام طول روز استرس این را دارند نکند برنامه عوض شود و یارانه نقدی قطع شود و این اندک بساط سفره رنگ پریده هم برچیده شودحال بماند که دیگر به فضای بی تحرک و ضعفهای مدیرت شهری کاری ندارند!!!آیا لیاقات مردمی که شهرشان خط مقدم جنگ بوده این است!؟مردمی که هنوز خواب های پریشان دوران جنگ دست از سر شبهایشان برنداشته وارث کابوس بمب و خمپاره آن زمان شده اند حقشان این است!؟حال چگونه است که امید آنها را از رشد فرزندانشان در یک محیط سالم و فرهنگی نا امید کرده اند،چگونه است که اسلام آباد در چند سال اخیر میدان جرم ها و بزهکار های فروانی بوده است،آیا کسانی که همیشه در فکر چنگ انداختن به منافع عموم بوده اند مردم را در وجدان نداشته شان متصور می شوند،مگر می شود این همه اتفاق عجیب و غریب در یک شهرکوچک !؟ظرف اسلام آباد پر است از شوکهای عجیب اجتماعی ،...و این ریشه در ضعفهای حوزه فرهنگ ما دارد که هیچ وقت آن را جدی نگرفتیم و ارزش آن در کلام مسولان بود و در کاغذ های تبلیغاتی بی تاثیر ارگانهای مسول ...همیشه آرزو میکردم که اگر یک اداره ارشاد واقعی و چندنفر دلسوز مردمی داشتیم بسیاری از اتفاقات تلخ و جرائم عمومی در گذشته اسلام آباد ثبت نمیشد،شهری که هیچ وقت به متن نیامد و همیشه گروهی بودند که آن را به حاشیه هدایت کنند،این همه چالش را چگونه میشود کنار زد و به آرمانشهر خیالی رسید؟!اسلام آباد زادگاه این همه استعداد و پتانسیل است،کجا ما در مسیر ریشه حرکت کرده ایم،باب خاص این مطلب فرهنگ است و خود را ملزم میدانم  گلایه ای در دناک داشته باشم از وضعیت اداره فرهنگ و ارشادی که با اوضاع فعلی  نداشتنش لطف بزرگی است به حال فرهنگ و هنر این شهرکه در این صورت حداقل استعدادهایمان در نطفه خود را خفه خواهند کرد و دیگر غصه این بی تخصصی و بی برنامگی و بی اهمیتی و سردی را نمی خورند،درد را از هرطرف بنویسی درد است .بهتراست دیگربحثی منوط به ارشاداسلام آباد نداشته باشم  چون این زخم بس عمیق است...!!!

قبل از اینکه وارد هدف نگارش  این مطلب شوم تاکید میکنم که همیشه بر این آرمان استوار خواهم بودهرقلمی واقعیتها را ببیند و سکوت کند خیانت است به انسانیت!

چند روز پیش در حاشیه یک جلسه ی رسانه ای در اسلام آباد غرب مطلبی را پیگری کردم که با توجه به عملکردشهرداری و شورای پیشین برایم تعجب آور نبود ولی دردناک بود...همه ما میدانیم  تنها محل و مکانی که در اسلام آبادغرب میشود آبرومندانه از مراسم ها و همایشهای فرهنگی هنری اجتماعی و سیاسی میزبانی کرد تالار شهرداری است و حال تصور کنید این سالن تبدیل شود به محل برگزاری عروسی و عزا...مگر اسلام آباد درداشتن تالارو باغ هایی که میزبان جشنهای مردم هستند خلا دارد که اینچنین خود را پیش مرگ مردم میدانیداین همه باغ و تالارشخصی در حاشیه شهر و داخل شهر داریم حال ما لنگ مکان برگزاری سور و سات عروسی مردم بودیم که قرار است بساط تنها سالن فرهنگی شهر برچیده شود ،این دور باطل که در ذهن برخی ها است کی متوقف می شود که مردم نفس راحتی بکشند...تالار شهرداری هم فرهنگسرای ماست هم آمفی تئاتر ماست هم سالن اجلاس وهمایشهای ماست هم میزبان مراسمات و ویژه برنامه هایی که سالیانه داریم کدام عقل و کدام حقوق میگوید آن را باید به یک آشپز اجاره داد ...شاید مشکل ازجایی دیگر بوده عدم توانایی درک فرهنگ توسط برخی آقایان که در واقع انتظار بیشتری نمیرود...ادوارد تایلر، محقق حوزه مردم شناسی ، در تعریف فرهنگ آورده : فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل مجموعه علوم و دانش ها، اعتقادات، هنرها، افکار و عقاید، صنایع، تکنیک،اخلاق، قوانین و مقررات، سخن، عادات و رسوم و رفتار و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن تعهداتی به عهده دارد....آیا شما حتی بخشی ازاین تعریف تایلر را در نگاه و شخصیت برخی از این تصمیم گیرندگان صرفا بعنوان عضوی از یک جامعه را  میبینید...یقینا کسی این مشخصه ها را در آقایان مشاهده نکرده است...در این شهر معامله برسر جدول و در و دیوار و جاده و ساخت ساز ها دیده بودیم اما معامله بر سر فرهنگ کمتر دیده بوده ایم که ظاهرا در این زمینه هم به خودکفایی خواهیم رسید ،امیدوارم امیدوارم روند واگذاری تالار شهرداری در حد شنیده ها باقی بماند وهرچه زودتر متوقف شود و از مسئولین کلان شهرنیز تقاضا داریم به این قضیه ورود کنند...
 
 
یادداشت امیر سعید جلیلیان(وبلاگ صدای جامعه اسلام آباد غرب)

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد