حمیدرضا نعیمی در گفت‌وگو با دانا:

تئاتر تنها هنری است که به گل نشسته!/ آموزشگاه های بازیگری غالبا کلاهبرداری می‌کنند/ امیدوارم امسال اصلا جشنواره برگزار نشود

کد خبر: 306305
|
18:08 - 1399/08/17
نسخه چاپی
تئاتر تنها هنری است که به گل نشسته!/ آموزشگاه های بازیگری غالبا کلاهبرداری می‌کنند/ امیدوارم امسال اصلا جشنواره برگزار نشود
حمیدرضا نعیمی، کارگردان تئاتر گفت: امیدوارم که امسال اصلا جشنواره برگزار نشود و بودجه آن را به تئاترهایی که قرار است روی صحنه بروند اختصاص دهند؛ تئاتر تنها هنری است که به گل نشسته است.

به گزارشاسلام آباد خبر، خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛احسان رستمیان_او به عنوان بازیگر، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر سال هاست که در این عرصه خاک صحنه خورده است و امروز در جایگاهی قرار گرفته که شاگردان بسیاری را تربیت کرده است.

حمید رضا  نعیمی کار تئاتر را با بازیگری شروع می کند و به دلیل علاقه زیاد به نوشتن، امروزه جز نمایشنامه نویسان مطرح این حوزه به شمار می آید و جوایز بسیاری را برای این کار به دست آورده است. نمایش «سقراط» با بازی درخشان فرهاد آییش و کارگردانی نعیمی، چندین بار در تالار وحدت اجرا شد و با استقبال فراوانی روبرو گشت.

با حمیدرضا نعیمی در خصوص حال و احوال این روزهای تئاتر هم کلام شده ایم...

 

دانا:با توجه به پیشینه و قدمت ادبیات در ایران و مشاهیری که در طول تاریخ داشته ایم، الان می بینیم که در نمایشنامه نویسی متاسفانه اسامی زیادی نداریم که بتوانیم به عنوان نمایشنامه نویس قهار و خوب از آنها یاد کنیم.

نعیمی:من یک سوال از شما می پرسم؛ وقتی که به یونان باستان می رسیم که تمام شاهکارهایشان را الان در دانشگاه ها درس می دهیم یا زمانی که دانشجو بودیم می خواندیم، کلا چند نمایشنامه نویس در تاریخ 2500 ساله نمایشنامه نویسی این ملت می توانید اسم ببرید؟ بیشتر از 15 نفر نمی شوند.

15 نمایشنامه نویس برای تاریخ یک ملت کافی است همانطور که یک حافظ، یک فردوسی و سعدی برای یک ملت کافیست.

من و شما وقتی امروز حرف می زنیم، اینهمه براساس بحث تاویل و دراماتورژی به سراغ بازخوانی آثار گذشتگان می رویم یعنی هنوز آن آثار قابلیت طرح، بحث و اندیشه در دنیای امروز را دارند.

بعد از چخوف، گورکی، بولگاکف، گوگول و یکی دو نفر دیگر می توانید نام 2 نمایشنامه نویس روسی دیگر اسم ببرید؟ آیا این فقر و غنای ادبیات روس است یا نه؛ چخوف برای تاریخ ادبیات یک کشور و حتی کل بشریت کافی است؟

نروژ ایبسن را دارد، تا 15 سال قبل که انتشارات نیلا آثار یک نویسنده دیگر از نروژ به اسم یونفوسه را ترجمه و به ما معرفی کرد، ما تنها درام نویس تاریخ نروژ را که می شناسیم هنریک ایبسن است.

ایبسن بعد از ویلیام شکسپیر مقام دوم در نمایشنامه نویسی جهان را دارد؛ می دانید که رتبه بندی براساس این است که کدام درام نویسان در تمام دنیا و در طول سال آثارشان روی صحنه می رود؛ مقام اول بیشترین تعداد اجرا در جهان مربوط به شکسپیر و بعد از آن به هنریک ایبسن مربوط می شود؛ پس یک ایبسن یا شکسپیر برای تاریخ یک کشور و بشریت کافی است.

تئاتر در کشور ما هنری بی فایده است که فقط باید تحملش کرد

دانا:چرا امروزه برای درام نویسی به سراغ اساتید این رشته نمی روند تا اصول نمایشنامه نویسی را بیاموزند؟ اکثر نمایشنامه نویسان امروز ما به خصوص، بعد از یکی دو سال فعالیت در تئاتر به عنوان بازیگر یا کارگردان به خود اجازه می دهند بدون فراگرفتن دانش درام نویسی به این کار بپردازند؟

نعیمی:تاریخ درام نویسی ما به 100 سال پیش برمی گردد که برای اولین بار به زبان فارسی میرزا آقا تبریزی نمایشنامه نوشت که چند اثر از او به جا مانده است و بسیار با ارزش هستند. ما در این 100 سال به اندازه کافی درام نویس داشته ایم، یعنی بهرام بیضایی به تنهایی برای یک کشور کفایت می کند، اکبر رادی، غلامحسین ساعدی،یلفانی، خلج، محمود استاد محمد، نصرات الله نویدی، رضا رهبر و... هر کدام برای ادبیات نمایشی یک کشور کافی هستند.

بعد از انقلاب هم در کنار این نام های بزرگ افرادی را داریم که بسیار آثار ارزشمندی نوشته اند؛ مانند قطب الدین صادقی، رضا صابری، محمدرضا زندی، هواس پلوک، محمد چرم شیر، حمید امجد، حمیرضا آذرنگ، ایوب آقاخانی، علیرضا نادری، بهزاد فراهانی و... چقدر اسم برایتان ببرم؟ ما خیلی درام نویس داریم، اصلا فقر درام نداریم و مشکل تئاتر ما اصلا درام نیست.

وقتی که نگاه می کنیم می بینیم اتفاقا به اندازه کافی درام نویس داریم، دولت های ما متاسفانه علاقه ای به تئاتر ندارند، این یک واقعیت است؛ تئاتر در کشور ما هنری بی فایده است که فقط باید تحملش کرد، برای همین است که این همه سالن بی کیفیت و بی خاصیت داریم. می دانید کشور آلمان از نظر مساحت یک چهارم کشور ما ایران است اما بیش از3300 سالن تئاتر دارد، چرا؟ چون هرچه که از آموزش و فرهنگ می خواهد به دست بیاورد را از طریق تئاتر انجام می دهد.

بعد از انقلاب نه تنها نمایشنامه نویسی ما افول نکرده بلکه بهتر هم شده است

کشور اتریش وقتی در جنگ جهانی دوم نابود شد، از آمریکا وام بسیار کلانی گرفت تا زیر ساخت های اقتصادی اش را بسازد اما تمام آن پول را خرج ساخت تئاتر و اپرا کرد؛ وقتی امریکایی ها به آن ها گفتند که این پول را به شما دادیم تا زیرساخت های اقتصادیتان را بازسازی کنید چرا آن را خرج این تالارها کردید؟ آنها گفتند ما اگر این ها را داشته باشیم، به شکوفایی اقتصادی هم می رسیم؛ این تفاوت بین تفکر 2 دولت و سیاست است.

اعتقاد من این است که بعد از انقلاب نه تنها نمایشنامه نویسی ما افول نکرده بلکه بهتر هم شده است، نمونه مشخصش این است که می توانم نام حداقل 50 نمایشنامه بعد از انقلاب را ببرم که از نظر ساختاری برابری با استانداردهای جهانی می کنند؛ این آثار نشان دهنده این است که ما در درام نویسی به بلوغ رسیده ایم؛ ما در زمینه جنگ آثار درخشانی داریم، در کمدی های انسانی آثار خوبی داریم، ما در نمایشنامه های ایرانی به تالیف رسیده ایم؛ اگر امروز به شما بگویند ایرانی ترین آثار را نام ببرید شما سریع آثار استاد بیضایی را نام می برید.

خیلی از نویسنده های خوب ما گرفتار فقر می شوند و این باعث می شود که نتوانند به خوبی گذشته کار کنند. ما شاهکارهای نمایشنامه نویسی مان را به راحتی از دست می دهیم و کنارشان می گذاریم، علیرضا نادری و حمید امجد الان کجا هستند؟

من وقتی به تک تک درام هایی که بعد از انقلاب نوشته شده اند و روی صحنه می روند، نگاه می کنم، سر تعظیم فرود می آورم و اعتقاد دارم که دارم نویسی ما دارای جایگاه بسیار با احترامی است؛ در هر میز کارشناسانه ای من تعدادی از آثار بزرگ درام نویسی بعد از انقلاب را معرفی می کنم و حاضرم با هر منتقدی صحبت کنم و ثابت کنم بسیاری از نمایشنامه های ما با بزرگترین آثار جهانی برابری می کنند و بابت همین بسیار حالم خوب است.

 

چند هزار خانواده تئاتری در کشور داریم که الان معیشت زیر صفر دارند

دانا:الان مشکل اصلی تئاتر چیست؟ آیا از طرف دولت حمایت نمی شود، خود هنرمندان ممکن است مشکلاتی داشته باشند و یا این که مردم توجهی به این هنر ندارند؟

نعیمی:قبل از انقلاب یک عزم جدی از سوی وزارت فرهنگ و هنر برای گسترش تئاتر وجود داشت به همین دلیل کسانی که تئاتر تحصیل می کردند و یا حتی به صورت تجربی کار کرده بودند که به عنوان مدرس شناخته می شدند از سوی دولت انتخاب می شدند و با بودجه خوبی که برایشان در نظر می گرفتند آنها را به شهرهای دیگر در سراسر ایران می فرستادند تا شاگردان زیادی را پرورش دهند و تئاتر را در سراسر کشور گسترش دهند.

همزمان با این مساله می بینیم که برای سالن های تئاتر هزینه های بسیار زیادی می شد، همانطور که می دانید تئاترشهر، تالار هنر، تالار وحدت، تئاتر سنگلج در تهران همگی در زمان پیش از انقلاب ساخته شدند و همینطور در شهرهای مختلف نیز این اتفاق افتاد؛ آیا مسئولان ما بعد از انقلاب عزم جزمی برای گسترش و زنده نگاه داشتن تئاتر داشته اند؟ به جرات می توان گفت خیر؛ چون تئاتر را نمی فهمیده اند و خودشان مشتری تئاتر نبوده اند.

همین الان اگر به سراغ نمایندگان مجلس برویم و از تمام نمایندگان بپرسید تا به حالا تئاترشهر رفته اید؟ تا به حال یک تئاتر را با خانواده دیده اید؟ از نظر بسیاری از مسئولان ما تئاتر یک هنر ضاله و اضافی است.

من خجالت می کشم بگویم این نماینده من در مجلس است که بگوید این قدر مشکل داریم که تئاتر برایمان دغدغه نیست.

چند هزار خانواده تئاتری در کشور داریم که الان معیشت زیر صفر دارند، وقتی مسئول ما هیچ شناختی از تئاتر ندارد پس من هم هیچ انتظاری ندارم؛ سالن سازی نداریم، دانشگاه های بی رویه برای گرفتن دانشجو داریم در حالی که هیچ فکری برای بازار کار آنها نشده است، آموزشگاه های بی حساب و کتاب زیادی وجود دارد در حالی که نه سینمای ما گنجایش اینهمه هنرجو را دارد و نه تئاتر؛ پس همه این ها دست به دست هم می دهند که وضعیت تئاتر مناسب و مساعد نباشد.

کاش اینگونه بود که بگویند اشکالی ندارد مردم نان نداشته باشند اما باید سریال، فیلم و تئاتر خوب باشد که بتوانند ببینند، موسیقی خوب بشنوند اما چون این افراد شخصیت فرهنگی نیستند، به فرهنگ و هنر هم اهمیت نمی دهند.

 تماشاگر تئاتر مخاطب خاص است و با تماشاگر سینما و تلویزیون فرق می کند

آیا می دانید که در کشوری مانند آلمان برای تئاتری ها مقرری سالانه در نظر گرفته اند؟ یعنی حتی اگر یک گروه کار هم نکند باز هم برای آنها دستمزد در نظر گرفته می شود، آنها اینگونه به فرهنگ و هنرشان بها می دهند چون می دانند تئاتر چه گوهر نابی است؛ آنها روی فرهنگشان کار کرده اند به همین دلیل وقتی در چنین شرایطی به مردمشان می گویند مسافرت نروید تقریبا 80درصد از مردم به حرف مسئولین گوش می دهند اما در کشور ما کافی است بگویند 2 روز تعطیل است، آن وقت بروید و فیلم هایی که از جاده های منتهی به شمال هستند را ببینید.

هنرهایی می توانند آرام آرام اندیشه را به میان مردم برگردانند که با دیالوگ سروکار دارند و یکی از آنها تئاتر است که متاسفانه مسئولان ما به تئاتر اهمیتی نمی دهند؛ شما اگر نگاه کنید می بینید تیراژ کتاب های ما 500 یا 1000 عدد است، اگر به کشور همسایه مان ترکیه نگاه کنید می بینید که یک کتاب 3 میلیون نسخه از آن چاپ شده، این یعنی ترکیه 3 میلیون کتابخوان دارد و ما 500 نفر.

وای به حال ملتی که نسبت به تاریخش بی تفاوت باشد، یونان هر چه دارد از 2500 سال پیش دارد، در عصر اخیر هیچ ندارد اما کاری کرده است که هالیوود براساس کتاب ایلیاد ادیسه آنها هنوز فیلم می سازد، آنها یک کتاب دارند و دنیار را مسحور خودشان می کنند اما ما که این همه کتاب و اساطیر داریم هیچ کاری نمی کنیم.

نماینده مجلس ما دست فرزندش را نمی گیرد که او را ببرد یک اثر نمایشی مناسب با سنش را ببیند اما حاضر است دست زن و بچه اش را بگیرد و فیلم های مبتذل سینما را ببینند که بسیاری از آنها برای سن بچه اصلا مناسب نیست، این یعنی نماینده های ما با فرهنگ و هنر غریبه اند.

من اعتقاد دارم که عزم جزمی از سوی مسئولان برای گسترش تئاتر وجود ندارد چون خودشان مخاطب تئاتر نیستند و تئاتر را نمی شناسند؛ بودجه ای برای تئاتر صرف نمی کنند چون اساسا علاقه ای به بحث و دیالوگ ندارند.

اینکه می گویید تماشاگر تئاتر کم شده است من اعتقادم بر این است که تماشاگر تئاتر مخاطب خاص است و با تماشاگر سینما و تلویزیون فرق می کند، آن کسی که تلویزیون تماشا می کند همان برنامه را می خواهد، برنامه تلویزیون حکم شکلات را دارد، شکلات تا زمانی مزه دارد که در دهان است. تلویزیون ما برنامه ها و سریال های سطحی و ساده انگارانه ای می سازد اما در کشورهای دیگر می بینیم که چقدر سریال ها و برنامه های قدرتمند می سازند و با همین سریال ها مردم را در خانه نگاه می دارند؛ ما یک شبکه نمایش خانگی هم داریم که آن هم ضعیف است، در واقع همه چیزمان به همه چیزمان می آید.

اصلا نباید انتظار داشته باشیم که مردم کوچه و بازار بیایند و تئاتر ببینند. آنها همان کسانی هستند که با یک بسته تخمه با لذت به تماشای فوتبال می نشینند. همان آدم آیا می رود کتاب بخواند؟ 

 

اشتباه است که انتظار داشته باشیم همه مردم به دیدن تئاتر بیایند

دانا: یعنی شما معتقدید تئاتر برای همه مردم نیست و قشر خاصی باید تئاتر ببینند؟ مگر تئاتر برای این نیست که مردم را به اندیشیدن تشویق کند؟

نعیمی:تئاتر برای تشویق به اندیشیدن است اما نه برای همه مردم؛ قرار نیست همه مردم اهل اندیشه و تفکر و تحلیل های فلسفی و سیاسی باشند. مردم باید به صورت عادی زندگیشان را بکنند، به تفریحاتشان برسند، هیچ لزومی ندارد که همه مردم اندیشمند باشند. در تمام دنیا مردم به همین شکل هستند، مگر در کشورهای خارجی همه اهل مطالعه و اندیشه هستند؟ خیر اصلا اینطور نیست. باید آداب شهرنشینی و تمدن را به مردم یاد داد اما نباید به آنها بگوییم همه باید اندیشمند باشند.

اشتباه است که انتظار داشته باشیم همه مردم به دیدن تئاتر بیایند، می شود مردم را با گونه های عام تئاتر سرگرم کرد اما لازم نیست به همه مردم بگوییم فلان تئاتر را ببینند، برخی نمایشنامه ها برای طبقه عادی جامعه نوشته نشده است و از درک آنها خارج است اما یک هنرمند واقعی کسی است که طوری بنویسد و اثرش را کارگردانی کند که اگر یک تماشاگر با سطح دانش پایین هم در سالن حضور داشته باشد به اندازه خودش از دیدن آن نمایش بهره‌مند شود و مخاطب خاص هم به چیزهایی که می خواهد برسد.

وقتی که من امروز می نشینم و می خواهم نمایشنامه بنویسم به این حرف شکسپیر که می گوید داستان بگویید فکر می کنم و سعی می کنم در تمام نمایشنامه هایم داستان داشته باشم، چون تمام مردم دنیا در تمام سطوح ادراک داستان شنیدن و دیدن را دوست دارند، آن وقت در قالب این داستان مقداری از فهم و دانش خودم را می گنجانم و این قسمت از نمایشنامه بدون این که بخواهم در داستان ساری و جاری می شود. باید خوراک مناسب به هر کسی بدهیم، چرا فکر می کنیم همه مردم باید در یک سطح باشند و همه مثل هم فکر کنند و تئاتر ببینند و کتاب بخوانند.

مردم عادی تلویزیون دارند، سینما دارند و می توانند بروند «چارچنگولی» ببینند، «هزارپا» و «تگزاس» را ببینند. خیلی از مردم واقعا از دیدن فیلمی مانند «درباره الی» لذت نمی برند، مردم عادی از دیدن «هامون» لذت نمی برند. دیدن فیلم «طبیعت بی جان» سهراب شهید ثالث چه لذتی برای عامه مردم دارد؟ ما باید به هرکسی متناسب با خودش، خوراک مناسب فکری بدهیم. 

 

آموزشگاه های ما اغلب کلاشی و کلاهبرداری می کنند

دانا:در مورد اهمیت دانشگاه ها و آموزشگاه های بازیگری مقداری صحبت کنیم. به نظر می رسد این مراکز تنها کاری که می کنند این است که هنرجویان را به پروژه های مختلف در قبال دریافت هزینه ای معرفی کنند و عملا هیچ آموزش مفیدی در این مراکز صورت نمی گیرد. چرا کارگردانان سینما به تماشای تئاتر نمی روند تا از بازیگران توانمند تئاتر برای پروژه هایشان استفاده کنند؟

نعیمی:اساسا گرانترین هنر دنیا، هنر بازیگری است؛ چون ابزار بازیگر روح و جسم او است. بازیگری شعبده بازی نیست بلکه جادوگری است، برای من بازیگری فقط مهارت نیست بلکه هنر است. شعبده باز وقتی در برابر شما می خواهد برنامه اجرا کند تنها می تواند شما را سرگرم کند اما وقتی یک جادوگر را می بینید مسحور او می شوید. برای همین است که شما در برابر بازی رابرت دنیرو در فیلم گاو خشمگین و... با دهان باز و حیرت نگاه می کند، چون شما با یک جادوگر طرف هستید.

آموزشگاه ها و دانشگاه های بازیگری در کشور ما فقط شعبده بازی را به هنرجویان آموزش می دهند، آنها به هیچ وجه قادر نیستند اصول اولیه و مبانی بازیگری را به هنرجو آموزش دهند، می دانید چرا؟ چون اول از همه باید تست بگیرند که آیا آن شخص به درد بازیگری می خورد یا نه که بعد از آن تحت تعلیم قرار بگیرد. اما آموزشگاه های ما بدون هیچ اصولی هر کس که بخواهد را ثبت نام می کنند چرا؟ چون می خواهند پول بگیرند؛ این کلاشی و کلاهبرداری است.

آن چیزی که تحت عنوان آموزش بازیگری در آموزشگاه ها و دانشگاه های ما اتفاق می افتد فقط یک شوخی است و هیچ حساب و کتابی برای ثبت نام وجود ندارد.

 

تئاتر تنها هنری است که به گل نشسته است

دانا:به نظر شما در زمان شیوع ویروس کرونا از ابتدا تا به حال، وضعیت تئاتر درست مدیریت شده است؟

نعیمی: من که الان در مقابل شما هستم در تمام دانشگاه های ایران تدریس کرده ام، آیا الان می توانم ثابت کنم که شغل من درام نویسی و کارگردانی است؟ خیر چون هنوز تئاتر شغل نیست. شغل من هنوز به رسمیت شناخته نشده است؛ متاسفانه زمان قبل از انقلاب هم تئاتر را به عنوان شغل به رسمیت نمی شناختند؛ تازه الان بعد از 100 سال حضور تئاتر در ایران 3 وزارتخانه به این نتیجه رسیده اند که تئاتر را هم به عنوان شغل بپذیریم اما هنوز تصویب نشده است. آیا در این زمان کرونا من بیمه بیکاری دارم؟ خیر.

8 ماه از شروع شیوع کرونا در ایران می گذرد اما هنوز وزیر ارشاد و معاونت هنری ارشاد نتوانسته اعلام کند چه برنامه ای برای زندگی و معیشت اهالی تئاتر دارد، زندگی تئاتری ها با اهالی موسیقی و سینما فرق دارد؛ در این مدت اهالی موسیقی و سینما باز هم فعالیت داشته اند اما اهالی تئاتر کاملا بیکار بوده اند، اهالی سینما و تلویزیون توانسته اند راهکاری برای کار کردن در این شرایط پیدا کنند و خوب هم پیش رفته اند اما تئاتر چه کرده است؟ هیچ.

تئاتر تنها هنری است که به گل نشسته است، من یقه مسئولان را می چسبم و می گویم که شما ما را فراموش کرده اید، حتی به عنوان یک انسان و شهروند.

مسئولانی که هیچ کاری برای این هنرمندان نمی کنند باید استعفا بدهند

سازمان برنامه و بودجه باید یک بودجه محترمانه در اختیار وزارت ارشاد قرار می داد و وزارت ارشاد هم باید آن را در اختیار مرکز هنرهای نمایشی تا بتوانند آن را به هنرمندان بپردازند. باید به تئاتری ها کمک کنند که معیشتشان دچار خسران نشود و بتوانند زنده بمانند بعد انتظار کار کردن از ما باشند.

بسیاری از هنرمندان شریف تئاتر در این چند ماه برای تامین معیشتشان به کارهایی دست می زنند که حتی گفتنش هم شرم آور است و مسئولانی که هیچ کاری برای این هنرمندان نمی کنند باید استعفا بدهند. پیش بینی من از این وضعیت برای تئاتر اصلا خوب نیست.

 

امیدوارم که امسال اصلا جشنواره برگزار نشود

دانا: با همه این اوصاف، در مورد نحوه برگزاری جشنواره تئاتر فجر امسال با توجه به شیوع کرونا و تجربه شخصیتان چه راهکاری دارید؟

نعیمی:شنیدم که آقای مسافرآستانه دبیر جشنواره فجر گفتند که امسال بخش بین المللی از جشنواره حذف شده است، امیدوارم که امسال اصلا جشنواره برگزار نشود و بودجه آن را به تئاترهایی که قرار است روی صحنه بروند اختصاص دهند. پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند و تئاتر را دوباره زنده کنند، نباید بگذارند این ارتباط قطع شود؛ وجود تئاتر پویا و فعال در یک کشور به معنای میزان آزادی بیان در آن کشور است. لطفا نگذارید که این زنجیر پاره شود.

 

در ادامه بخش های مهمی از صحبت های حمیدرضا نعیمی که ممکن است در متن مصاحبه نیامده باشد، در این ویدیو قابل مشاهده است.

 

انتهای پیام/

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

    پربازدیدترین ها