بسم الله الرحمن الرحیم
در اغلب اوقات شاهد حضور رسانه ها در میان گفتگوهای روزمره مردم هستیم. در واقع رسانه های جهان نقشی غیرقابل انکار در میان اتفاقات روزمره جهان ایفا میکنند. این رسانه ها که به صورت گسترده درسرتاسر جهان پخش شده اند امروزه هر یک زیر لوای یک قدرت یا ابرقدرت جهانی در انجام وظایف خود مشغول هستند. به عبارتی رسانه مستقل به معنای عام آن وجود خارجی ندارد.

بسم الله الرحمن الرحیم
در اغلب اوقات شاهد حضور رسانه ها در میان گفتگوهای روزمره مردم هستیم. در واقع رسانه های جهان نقشی غیرقابل انکار در میان اتفاقات روزمره جهان ایفا میکنند. این رسانه ها که به صورت گسترده درسرتاسر جهان پخش شده اند امروزه هر یک زیر لوای یک قدرت یا ابرقدرت جهانی در انجام وظایف خود مشغول هستند. به عبارتی رسانه مستقل به معنای عام آن وجود خارجی ندارد.
هر رسانه ای یا وابسته به گروه ها یا اشخاص یا حکومت هاست و در این میان شاید برخی رسانه ها به صورت مستقل قادر به انجام کار رسانه ای خویش هستند هرچند که در اغلب اوقات به صورت غیرآشکارا این افراد ارتباطاتی با حکومت و یا گروه ها دارند که به دلیل منافع عمومی این ارتباطات آشکار نمی شود.
هارولد لاسول در تعریف رسانه می گوید : رسانه یعنی ارتباط جمعی، چه کسی از طریق چه رسانه ای ، خطاب به چه کسی می گوید و این حرف چه تاثیری بر مخاطب بر جای می نهد.
امروزه به نظر برخی محققین نقش رسانه به عنوان نهادی که به صورت حساب شده تولید ایدئولوژی می کند شناخته می شود.
در واقع رسانه این وظیفه را برعهده دارد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم نهادهای نظامی و سیاسی و اقتصادی ، تفکراتی را بین مردم کشور هدف ترویج دهد که نتیجه گیری آن به سود اهداف رسانه و افراد پشت این رسانه باشد.
یعنی نقش رسانه را می توان در بازتولید اندیشه های حکم ، آگاهی غلط و هژمونی یا مشروعیت بخشی دانست.
در برخی مواقع براساس وظایفی که در عملیات روانی تعریف شده است و براساس نقشی که به رسانه ها به عنوان یکی از مهمترین عوامل قدرتمند در عملیات روانی داده شده است رسانه ها این توانایی را دارند که وظیفه مشروعیت بخشی و یا حتی از بین بردن مشروعیت یک حکومت یا یک حزب یا یک شخص را به نحوی چشمگیر انجام دهند. این فرآیند که لزوما محدودیت خاصی ندارد و از هر طریقی چون شایعه یا تشکیک در اصل یک موضوع انجام می پذیرد از مهمترین عوامل تاثیرگزار در جهان امروز محسوب می شود.
با درک حقایق مساله می توان به این نتیجه رسید که اگر به صورت متمرکز بر رفتار و اعمال و اهداف یک رسانه ( حال میخواهد این رسانه داخلی باشد یا خارجی) ملاحظه نگردد قطعا با دنیایی ناشناخته از اطلاعات انبوه این رسانه که مشخص نیست با چه هدف و قصدی در فضای جامعه هدف مطرح می شود روبرو میگردید.
شاید بتوان یکی از مثال های بارز در این زمینه را رسانه ای چون بی بی سی یعنی رسانه ملی کشور سلطنتی بریتانیا دانست که بسیاری از مفاهیم رسانه را از دو قرن پیش تاکنون دستخوش تغییر قرار داده است.
شما از سویی با رسانه ای روبرو هستید که خواهان جریان آزاد ارتباطات و مبارزه با سانسورینگ و دسترسی به اطلاعات آزاد است و از سویی دیگر در نهان یا آشکار به دنبال بسط نفوذ اندیشه های حاکم بر کشور سلطنتی بریتانیا در اقصی نقاط جهان است.
این رسانه که در طول تاریخ شکل گیری خود بسیاری از افتضاحات یا عملیات های روانی و حتی جاسوسی را به سود کشور متبوع خویش انجام داده است به عنوان یک رکن اساسی در اهمیت امروزی که یک رسانه دارد شناسایی می شود.
در واقع رسانه ی بی بی سی که در زمانی نه چندان دور از طریق رادیو بر امواج صدای اغلب کشورهای جهان ( و معمولا کشور هدف!) سوار می شده است این سابقه را در کارنامه خود دارد که در کشوری چون ایران رمز کودتای 28 مرداد و یا در جنگ دوم جهانی جاسوسی برای متفقین را به انجام رسانده است و این در حالی است که همیشه خود را مبرا و معرف جامعه آزاد مستقل معرفی می نماید.
در زمانی نه چندان دور اغلب مردم رسانه های جهانی را به عنوان یک وسیله سرگرمی و اطلاع رسانی محسوب میکردند ولیکن در زمانی کوتاه این رسانه ها با نفوذ به داخل خانه های مردم عملا سبب نفوذ داخل مغزهای انسانی افراد خانه می شوند و در عین حال همزمان کمک به تامین اهداف مدنظر حکومت ملی بریتانیا و کشورهای حامی مانند امریکا را می نماید.
استفاده کثیف از رسانه را شاید ابتدا به ساکن در پروتکل های دانشوران صهیون مشاهده نمود. ( کتابی مرموز که تاکنون هویت نویسندگان آن مشخص نیست ودر هر برهه تاریخی یک نوع شایعه در مورده نویسندگان آن ساخته و پرداخته شده است ولی اغلب آنرا حاصل اندیشه اندیشمندان صهیونیست میدانند و در تعریف این کتاب همین بس که این کتاب توسط هر شخص یا اشخاصی نگاشته شده است به عنوان یک کتاب جامع و کامل در زمینه هوش برتر انسانی قابل شناسایی می باشد که نکات حیرت انگیزی در زمینه تاریخ جامعه بشری و عوامل تاثیرگزار در جهت گیری افراد دارد).
این پروتکل با اشاره به نقش مهم رسانه ها در تغییر نگرش مردم جهان براساس آنچه که شما به عنوان رئیس رسانه که اهداف خاصی را برنامه ریزی کرده است سرمایه گزاری روی رسانه را یکی از عناصر حیاتی و ملزوم برای ایجاد و ابقای قدرت حکومت یا دست های پشت پرده صهیونی می داند.
جامعه هدف اغلب مردم عوام بیان می شوند که در بیشتر انقلاب ها و کودتاها به صورت نیرویی تاثیرگزار و گوش به فرمان توانایی تغییر شرایط را به سود اهداف حکومت یا گروهی که توان رسانه ای برتر دارد تغییر می دهد.
والتر لیپمن در رابطه با جامعه عوام بیان می دارد : عوام شهروندانی هستند که در جهانی زندگی میکنند که نه قادر به دیدن آن هستند و نه درکش میکنند و نه میتوانند جهت حرکتش را تغییر دهند.
در واقع شما با جامعه یی روبرو هستید که به صورت چشم و گوش بسته ( شبیه گله گوسپندی که به هرجایی که چوپان اشاره میکند میروند یا همانند اسبی که افسار شده و درشکه چی آنرا هدایت می نماید) به دنبال رسانه ایی برای درک جهان و اتفاقاتی که در پیرامون شان رخ میدهد هستند ولی در دام تار عنکبوتی این رسانه های قرار خواهند گرفت.
مارکس بنیانگذار اندیشه کمونیستی زمانی اعتقاد داشت که : رسانه ابزای است در خدمت کنترل اجتماع و محتوای آن دستکاری می شود تا مردم را گمراه کند و به آنها بقبولاند که مطیع نظم رایج باشند.
البته همانطور که ابتدا اشاره داشتیم ، نقش رسانه در ابعاد داخلی و خارجی قابل بررسی می باشد. در اینجا مارکس به نوعی بیشتر قدرت رسانه را در بعد داخلی آن مورده تاکید قرار داده است که سردمداران حاکم با کمک رسانه سعی در کنترل جامعه دارند و البته این مساله کاملا صحت دارد ولی شامل تمامی ابعاد قدرت رسانه ای و نیز اهداف آن نمی باشد چرا که در دنیای امروز شاهد رسانه یی هستیم که از هزاران کیلومتر دورتر از کشور هدف ، اقدام به پخش اخبار و پوشش خبری کشور هدف در راستای کنترل نمودن عوام می نماید.
شاید بتوان نقش رسانه های وابسته به کشورهایی چون امریکا و انگلستان را مهمتر و برجسته تر از بقیه کشورها دانست چرا که حتی رسانه های به ظاهر مستقل این کشورها به دلیل تفکراتی که در آن بزرگ شده اند در بهترین حالت استقلال طلبی خویش علیه کشورهایی که با کشور متبوع خویش دشمن محسوب میشوند موضع میگیرند و به دنبال راهی برای ازبین بردن افراد ضد حکومت و قدرت کشور متبوعشان هستند.
در واقع شما با این واقعیت روبرو هستید که یک شخص شاید از خانواده خود بگذرد ولی قطعا ملیت خویش را ارجح تر از هرمساله ای میداند و در واقع هرگز یک امریکایی هرچقدر هم مستقل حاضر به ترک میهن دوستی خویش نیست، به خصوص که در جامعه امریکایی اولین اصل آموزشی تقویت روحیه میهن پرسی در مردم جامعه شان می باشد که این هدف نیز با کمک رسانه های داخلی امریکا کاملا صورت عملی به خود گرفته و در واقع عملیات روانی و نفوذ رسانه ای ابتدا به ساکن از خود مردم کشور شروع شده تا یک ملت متحد و میهن پرست بسازد و در مراتب بالاتر این افراد میهن پرست حاضر به هر نوع همکاری جهت تثبیت قدرت کشور خویش بر دیگر ملل از هر طریقی ( در اینجا رسانه ) هستند.
آپتن سینکر یک تعریف بسیار واضح و آشکار از قدرت رسانه ای امریکایی ها دارد که خواننده محترم با درک آن به عمق اهداف استکباری دشمن پی خواهد برد ، این تعریف که در سال 1919میلادی بیان شده درکی تکان دهنده از رسانه های امریکا میدهد و آن تعریف این است :
مطبوعات امریکا حقیقت را میگیرند و مثله میکنند و در بازار می فروشند.
از سوی دیگر این واقعیت که تصمیم گیری در این مورد که مصرف کنندگان رسانه های جمعی چه ببینیم، بشنویم یا بخوانیم در دست تعداد معدودی شرکت های عظیم رسانه ای است که امروزه روز به عنوان مثال شخصی به نام .... حاکم بلامنازع این رسانه هاست و خود نیز تابع تفکرات امپریالیستی صاحبان سرمایه و قدرت در جهان می باشد.
بسیاری رسانه ها با گرفتن ژست بی طرفانه سعی در القای این مساله دارند که بدون هیچگونه تفکرات میهن پرستانه تنها برای رضای مردم ! کشور هدف اقدام به تهیه اخباری ضد کشور هدف و سران این کشور میکنند و به نام آزادی سر آزادی را میبرند و در این میان باید گفت :
برخی از جامعه شناسان و تاریخ دانان ، خود اصل، بی طرفی را هم یک نوع تعصب می دانند ! شادسن در کتاب خود تحت عنوان کشف خبر توضیح می دهد در دوره ای گزارشگری بی طرفانه به عنوان موذیانه ترین روش گزارشگری و متعصب تر از همان شیوه ها ارزیابی میکنند.
در واقع با نگاهی خلاصه به مطالب مطرح شده در این قسمت از سلسله مقالات شناخت عملیات روانی و نقش رسانه منتشره در وبلاگMersad1368می توان اینگونه نتیجه گیری کرد:
رسانه به عنوان یک ابزار قدرتمند عملیات روانی نقشی غیرقابل انکار در نفوذ و تحت کنترل قرار گرفتن افکار ملت و جامعه هدف ( داخلی یا خارجی) دارد و در این میان باید دانست که این رسانه ها سعی در کنترل عوام جامعه از طریق انواع برنامه های مفرح و خبری دارند و ژستی بی طرفانه میگیرند تا بتوانند نفوذ خود و کنترل خود را بر ذهن عوام و سپس در صورت لزوم تغییر سران حکومت و ... با کمک همین عوام دارند.
در این میان نقش ما به عنوان کسانیکه در اهداف این رسانه ها تحقیق میکنند چیست؟
در قسمت های بعدی منتظر مطالب ما باشید.