اسلام آباد خبر11:08 - 1402/05/02
یادداشت: زیبا رنگین

سوگ قلم؛ زبان حال حضرت رباب(س) در رثای 6 ماهه کربلا

خانم زیبا رنگین از فعالان فرهنگی، اجتماعی شهرستان در یادداشتی با عنوان سوگ قلم؛ زبان حال حضرت رباب(س) در رثای 6 ماهه کربلامصیبتی معنوی پرداخت.

به گزارش اسلام آباد خبر ، خانم زیبا رنگین از فعالان فرهنگی، اجتماعی شهرستان در یادداشتی با عنوان سوگ قلم؛ زبان حال حضرت رباب(س) در رثای 6 ماهه کربلا به ذکر مصیبتی معنوی پرداخت.


علی جانم! اصغرم! ...


ربابم، مادرت، پای گهواره تو نشسته‌ام. بی‌تو و در خیال تو، بوی تو را می‌دهد هنوز، آه از گهواره‌ات که آن هم به غارت رفت. 


صدای گریه‌هایت‌امانت نمی‌دهد و لب عطشانت‌ امانم بریده...


گلوی تو که تیر خورد قلب من پاره شد، جگرم سوخت، آب که نبود و لبانت از خشکی مثل خاک تفتیده ترک خورده بود، تشنگی‌امانت نمی‌داد شیر هم که تنها قوت تو بود آن هم نبود...


ولی تا دلت بخواهد آسمان بود بی‌ابر و باران و آفتابی که سوزان‌تر از همیشه می‌تابید سوزان‌تر. لبانت را عطشان‌تر می‌کرد به چه عطشی دچار شدی کودک شش ماهه رباب! 


بابا آب نداد و عمو هم که خودت بهتر می‌دانی…


تو فقط گریه و گریه اشک و اشک تشنه و تشنه…


پدر رفت و به اشقیا رو زد اما اشقیا شقی‌تر از آن بودند، نه تنها به تو آب ندادند که خودشان را بیشتر شرمنده تاریخ کردند، تو را محروم کردند از آن آبی که مهریه خیرالنساء(س)، مادر بزرگت بود. 


سرباز کوچک حسین(ع)! آخر هم که خون مطهر تو به آسمان راهی شد و آب شرمنده‌ی تو شد که بعد شهادت تو آب آزاد شد نوشدارو بعد مرگ سهراب شده بود و این روح مادر غمزده‌ات را بیشتر آزار می‌دهد. 

و صدای خنده‌هایت روحم را می‌نوازد. 


تکه‌ای از منی، جگر گوشه‌ام! بدون آن تکه از وجودم چگونه باشم؟ 


مادر بدون دلبند چه کند؟ اصلاً انسان بدون وجود تکه‌ای از خودش آیا زنده است؟ 


سرباز کوچک حسین(ع)! حنجر معصوم تو تا ابد فریاد می‌زند من با حسین هستم. 


تو پاسخ هل من معین حسینی. پاسخ هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) تویی! 


راستی چه قیامتی کردی! حرمله را شرمنده کردی. 


کوچک بودی اما با روحی بزرگ دست‌های کوچکت چه گره‌هایی از خلق باز می‌کند. پر قنداقه‌ات چه بگویم دستگیر عالم است. 


گهواره‌ات هنوز تاب می‌خورد همان گهواره که به غارت رفت.

 

انتهای پیام/