آیتالله محمد توکلی خیرخواه معروف به «محمد یزدی» در سال ۱۳۱۰ ش در دروازه یزد اصفهان به دنیا آمد. پدرش علی از خانوادهای روحانی برخاسته بود. جدش شیخ محمد یزدی از اهالی یزد بود که در دورهی ریاست مذهبی آقا نجفی، از علمای دورهی ناصرالدین شاه، برای تحصیل علوم دینی به اصفهان آمده بود. شیخ محمد بعدها از فضلای اصفهان شد و کتابها و حاشیههایی از او باقی مانده که وقف اولاد خود کرده است . پدر آیتالله یزدی نیز از جمله روحانیون اصفهان بود که با تصویب قوانین جدید در دورهی رضاخانی نتوانست از وزارت معارف آن دوره اجازهی لباس بگیرد ، مادرش از اهالی اصفهان و از خاندان دواتگرها بود که در این شهر به صنعتگری اشتغال داشتند.
آیتالله یزدی همزمان با نهضت امام خمینی مانند بسیاری از روحانیون با این حرکت همگام و همراه شد. سخنرانیهای او به سال ۱۳۴۳ در مسجد امام حسن عسگری (ع) قم تحت عنوان «زندگی ما، افکار ما» که در آن از اصلاح امور مملکت سخن میگفت، نشانگر روحیات و اندیشههای اوست (همان).یزدی پس از فوت آیتالله بروجردی برای مرجعیت امام فعالیت کرد و این امر را در سخنرانیهای خود ترویج مینمود، تا اینکه در سال ۱۳۴۴ ساواک از سخنرانی او در مسجد بروجردی کرمانشاه که آیتالله اشرفی اصفهانی امام جماعت آن بود، جلوگیری به عمل آورد و در سال ۱۳۴۵ بهعلت اینگونه فعالیتها ممنوعالمنبر شد.
او به سال ۱۳۵۰ در مدرسهی فیضیه جلسات درس اخلاق برپا میکرد و تحت پوشش این جلسات مباحث سیاسی را مطرح مینمود که سرانجام این جلسات با ممانعت ساواک روبهرو شد. این فعالیتها عاقبت منجر به دستگیری و تبعید او به بندر کنگان شد. وی در تبعید به سرپیچی از فرامین رژیم ادامه داد و با ترک تبعیدگاه این امر را بروز میداد که پس از ترک کنگان در قم توسط ساواک دستگیر و به تبعیدگاهش عودت داده شد.
آیتالله یزدی پس از تحمل دوران تبعید، در سال ۱۳۵۶ به قم بازگشت و فعالیتهای خود را بهصورت منسجمتری پیگرفت. در پی درج مقالهی توهینآمیز در روزنامهی اطلاعات نسبت به ساحت امام خمینی، وی در منزل خود جلسهای محرمانه با حضور روحانیون دیگر برگزار کرد. از همین رو پس از فاجعهی ۱۹ دی ۱۳۵۶ ساواک شهر قم او را به عنوان یکی از محرکان مردم دستگیر و به مدت ۳ سال به بندر لنگه تبعید کرد.
آیتالله یزدی در تبعید هم آرام ننشست و علاوه بر تحریک مردم منطقه و ارتباط با روحانیان شهرهای اطراف، بدون واهمه تبعیدگاه خود را در تاریخ ۱۳/۱۲/۱۳۵۶ به قصد تهران ـ قم ترک کرد ؛ به واسطهی همین اقدام کمیسیون امنیت اجتماعی قم، محل تبعید او را از بندر لنگه به اسلام آباد غرب (شاهآباد سابق) تغییر داد.
در طلیعهی پیروزی انقلاب اسلامی، وی همراه جوانان شهر قم در ایجاد نظم و امنیت کوشید و بهعنوان رئیس دادگاه انقلاب و کمیتهی این شهر اقدامات امنیتی و قضایی مهمی صورت داد. به هنگام ورود امام به شهر قم، او تلاش فراوانی نمود و خانهاش محل اقامت رهبرکبیر انقلاب شد و ریاست دفتر ایشان به او واگذار گردید. آیتالله یزدی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نمایندهی مردم تهران به آن مجلس راه یافت و نقش زیادی در تصویب قانون اساسی داشت. وی همچنین در دورهی اول و دوم مجلس شورای اسلامی از طرف مردم شهر قم به مجلس راه یافت که در این دوره نایبرئیس مجلس بود. در ۴/۴/۱۳۶۷ از طرف حضرت امام به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان برگزیده شد. وی در شورای بازنگری قانون اساسی که به فرمان امام تشکیل شده بود، عضو و سمت منشی آن را برعهده داشت. پس از تغییراتی که در قانون اساسی ایجاد شد، منصب دیوان عالی کشور به قوهی قضائیه تبدیل شد و مقام معظم رهبری، آیتالله یزدی را به ریاست این قوه منصوب کرد. وی تا سال ۱۳۷۸ این مقام را عهدهدار بود. وی همچنین یکی از ائمهی جمعهی موقت تهران میباشد و بار دیگر به شورای نگهبان بازگشت تا به عنوان یکی از فقهای این شورا بر قوانین مصوب مجلس نظارت کند.
آیتالله یزدی علاوه بر تحصیل به نوشتن نیز اشتغال داشت و شاید بتوان این مقوله را از دلمشغولیهای مهم او دانست. کتاب «حسینبنعلی(ع) را بهتر بشناسیم» از تألیفات او در قبل از انقلاب است. این کتاب که مایه و اساسش از منبری در یزد بهوجود آمد، به تشریح حکومت بنیامیه و وضع سوگواری برای امام حسین(ع) و انتقاد از نوع مراسمی که توسط رژیم انجام میشد پرداخته است . ایشان کتاب «فقهالقرآن» به عربی را در چهار جلددر دوران تبعید در اسلام آبادبه رشتهی تحریر درآورد.
حاج حسن کریمی از چهره هایی است که در زمان انقلاب به سبب نزدیکی با روحانیون شهرستان مورد اعتماد آنها بوده است و در جریان جزئیات بسیاری از مسائل رخ داده در آن زمان قرار دارد .
ایشان جزو افرادی است که در دوران تبعید آیت الله یزدی به اسلام آباد همواره اطراف ایشان بوده است.از این رو برآن شدیم تا صحبتی در همین باب با وی داشته باشیم ، روایت زیر از لسان حسن کریمی از معتمدین و متدینین اسلام آبادی نگاشته شده است:
بعد از نماز و مغرب و عشاء که از مسجد قمر بنی هاشم (ع) بهمراه مرحوم بهشتی امام جماعت مسجد بیرون آمدیم متوجه حضور فرد میانسالی شدیم که عصا به دست داشت ، آقای بهشتی نزدیک رفت و خوش و بشی کرد، و خطاب به من گفت که آیا ایشان را می شناسی؟ که من گفتم نه و مرحوم بهشتی آیت الله یزدی را معرفی کردند .
آقای یزدی نامه ای به آقای بهشتی داد که چنین مضمونی در آن مرقوم بود: حامل نامه آیت الله یزدی است که به اسلام آباد تبعید شده اگر ممکن است مکانی جهت اسکان وی و خانواده اش فراهم کنید ، نامه ازطرف آیت الله قدوسی از اساتید آقای بهشتی خطاب به ایشان نگاشته شده بود، بعد از مطالعه نامه چون منزل ما و آقای بهشتی در یک کوچه بود بهمراه ایشان و آیت الله یزدی به سمت منزل رفتیم ، به سبب اعتماد بالایی که اقای بهشتی به من داشت مرا مسئول تهیه خانه برای آقای یزدی کرد و من نیز با همکاری شخصی بنام زرین خط منزلی که متعلق بود به شخصی بنام ممد علی خان رستمی بود را جهت اسکان ایشان اجاره کردیم و وی خانواده اش را به اسلام آباد آورد.
با توجه به اینکه ایشان ممنوع المنبر بودند همواره در جلسات خصوصی مردم را به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت می کردند اما بعد از گذشت یک ماه که در اسلام آباد بودند ، در مسجد قمر بنی هاشم به منبر رفت و سخنان تندی علیه رژیم شاه ایراد نمود، همین موضوع سبب شد که ایشان توسط شهربانی دستگیر شوند ، بعد از دستگیری ایشان توسط شهربانی و انتقال وی به آنجا ما ازطریق خانم ایشان متوجه شدیم که آیت الله یزدی دستگیر شده اند.
عده ای از جوانان مسجدی به همراه بزرگان محل به درب شهربانی رفتیم ، شهربانی بدلیل واههمه ای که از حضور ما در آنجا داشت گفت اقای یزدی اینجا نیست و این در حالی بود که سریعاً ایشان را از درب پشتی شهربانی خارج کردند و به کرمانشاه انتقال دادند .
به مدت یک هفته خبری از ایشان نداشتیم تا اینکه از طریق شخصی بنام مفیدی متوجه شدیم ایشان در زندان ساواک کرمانشاه می باشد،با عده ای از دوستان و با استفاده از رابطه ای که مفیدی در ساواک داشت توانستیم ایشان را برای چند لحظه ملاقات کنیم،ساواک آیت الله یزدی را در سلول انفرادی نگهداری می کرد.
ایشان تا دو روز بعد از پیروز شدن انقلاب در زندان بودند و سپس به از زندان سیاسی آزاد شدند و به اسلام آباد آمدند که استقبال بسیار با شکوهی توسط مردم اسلام آباد از وی شد ، ایشان قصد داشتند که در میدان شهید هدایت مرادی فعلی سخنرانی کنند که با مخالفت شهربانی روبرو شد و بعد از آن به قم رقتند.
حسن کریمی گفت:آیت الله یزدی اولین کسی بود که پیشنهاد تغییر نام شاه آباد به اسلام آباد را مطرح کرد و به همین واسطه شاه آباد ، اسلام آباد شد.
**قصد داشتیم به سراغ افراد دیگری برویم و جزئیات تبعید آیت الله یزدی را از آنها نیز جویا شویم ولیکن تعدادی زیادی از آنها در قید حیات نبودند و مابقی نیز ساکن اسلام آباد نیستند.ضمناً منزلی که ایشان در آن سکونت داشته است بنا به دلایلی کاملاً تغییر کرده اما موقعیت آن در پشت بانک سپه شعبه منتظری است.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد